به گزارش روابط عمومی خانه بیداری اسلامی اصفهان، نشست تخصصی جریان شناسی تکفیر و آسیب شناسی آن در بیداری اسلامی نوزدهم مرداد ماه به همت خانه بیداری اسلامی اصفهان و با حضور محقق و پژوهشگر برجسته شمال آفریقا استاد فرید مروان مغربی برگزار شد. نکته قابل توجه عشق مروان مغربی به انقلاب امام خمینی و تحلیل های جالب او درباره ایران بود، هرچند در نقطه نظراتی نیز تفاوت دیدگاه با وی به چشم می آمد؛ به طور مثال او هیچگاه از تعبیر بیداری اسلامی استفاده نکرد و به قیام های کشورهای عربی نگاه با ظن و تردید داشت.که در آغاز این نشست از بیداری اسلامی سوال شد ودر ادامه آقای فرید مروان عنوان داشت:. قبل از انقلابِ امام خمینی (ره) کشورهای اسلامی در آغوش غرب زندگی می کردند و ظلم و تاریکی استبداد بر زندگی و سرنوشت آنها حاکم بود. امام خمینی آمد تا آنها را از این اسارت نجات دهد و آنها را به سوی نور و روشنایی حاصل از پرتوی دولت و حکومت اسلامی حرکت دهد.امام خمینی یک شعار اصلی داشت: «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی».افق دید امام خمینی که حاصل نگاه او به گسترش و عمق اسلام محمدی بود به کشور ایران منحصر نمی شد بلکه در این افق، همه کشورهای اسلامی را می دید و این چیزی بود که آمریکا از آن بدش می آمد.کارشناسان و اندیشه ورزان غرب ژرفای این نگاه را دریافتند و همین شد که همه اندیشه و سلاح و توان خود را جمع کردند تا ریشه آن را بخشکانند و هنوز می بینید که بیش از سی سال است به این دشمنی و مبارزه به انواع و انحاء مختلف ادامه داده و می دهند. شاهد ادعای من جلسه ۱۹۸۴ فرانسه است که ژاک شیراک در آن گفت: «برحذر باشید از خطر سهمگینی که از شرق بالاخص ایران متوجه شماست».قبل از انقلاب امام خمینی در کشورهای اسلامی، اسلام بود اما اسلام اموی بود، امام آمد و اسلام علوی را آورد. امروز حتی بعد از ارتحال امام خمینی اندیشه های او در مردم ایران باقی مانده است.برخلاف تصور دول استکبار، با رحلت امام مشکل آنها یعنی اسلام محمدی مرتفع نشد بلکه روز به روز شدت گرفته و می گیرد زیرا امام جوانانی از خود به یادگار گذاشت که رهرو راه او هستند و هر کدام به مثابه یک رهبر و پیشوا برای اندیشه های او تجسم یافته اند و هر زن و مردی و حتی هر کودکی و حتی صنعت ایران، صنعت ایران هم حتی تجسمی از افکار والای امام است.اینجا بود که استکبار جهانی فهمید جنگ رو در رو فایده ندارد و او در این جنگ پیش نخواهد رفت لذا راه های دیگری را در پیش گرفت: طالبان را در افغانستان علم کرد تا به این وسیله بتواند به ایران حمله کند، دستور حمله صدام به کویت را صادر کرد، خودش به عراق لشکرکشی نمود، اما هیچکدام اینها نتوانست ایران را در جنگی ناخواسته وارد کند، چراکه ایران با هوشیاری عمل کرد و با چشم امام به آینده نگاه نمود.دول غربی ناچار نظریه ایجاد فرقه ها را مطرح کردند، فرقه هایی مانند القاعده، و… این تلاش ها هم به نتیجه نرسید.جریان ترور رفیق حریری در لبنان برای فشار بر مردم ایران توسط دولت و مردم لبنان و نهایتا جنگ لبنان در ۲۰۰۶ بود اما ایران همچنان استوار و پابرجا ماند.بعد از آن بهار عربی را راه انداختند که از تونس تا سوریه آمد و تمام هدف و امیدشان این بود که جهان اسلام را علیه ایران متحد کنند و بشورانند ولی سوریه پایمردی کرد و بر مواضع خود در پشیبانی از ایران و حزب الله ایستاد و باز استکبار شکست خورد.داعش را راه انداختند که الحمدلله آن نیز به پایان راه خود رسیده است و ان شاءالله به زودی نابود می گردد.اما نکته ای که باید حواستان باشد این است که غرب حتی اگر پرچم تسلیم برافراشت به معنای اتمام دشمنی و مکر و حیله اش نیست بلکه می خواهد تجدید قوایی کند و باز از روزنی و منفذی جدید تجاوز کند. آمریکا و استکبار فقط شکل و مدل دشمنی اش را تغییر می دهد نه اینکه دست از دشمنی بردارد