انحصاری کردن و جناحی نمودن آزادی ( درسی از نهضت مشروطیت برای امروز)
در نهضت مشروطه جریانهای سیاسی و اجتماعی به دو گروه مستبد و مشروطه خواه تقسیم می شدند ؛ اما به مرور زمان و با نفوذ افراد وابسته به انجمن های سری و اشخاص فرصت طلب به مناصب و کارهای سیاسی مشروطه هر کسی که میخواست به نحوی مخالفش را از میدان به در ببرد؛ از تهمت مستبد بودن به رقیب سیاسی استفاده می کرد۰ در این مورد چند ملاحظه مطرح است :
اول : تقسیم بندی تمامی جریانهای یک نهضت به دو گروه و دو عنوان قدر مسلم درست و دقیق نبوده است ۰
دوم : برداشت های مختلف و قرائت های متفاوت از اهداف یک حرکت اجتماعی امری طبیعی است اما اینکه یک گروه ، مفاهیم خوب و مثبت را به خود نسبت دهد و الفاظ زشت و منفی را به رقیب ، کاری ناشایست تلقی میشود ۰
سوم : برخی مشروطه خواهان افراطی حتی نسبت به سایر مشروطه خواهان هم اینگونه بوده و به محض آنکه کسی با برداشت های تند و عجولانه آنان همراه نمی شد به او و تفکرش لقب مستبد را الصاق می کردند ۰
چهارم : گذشت زمان در دو و یا سه دهه بعد و آغاز استبداد رضاخانی خیلی زود صداقت گفتار هریک و "عیار" دو جریان استبداد و مشروطه را معلوم نمود ۰
پنجم : در آینه مشروطه، میتوان امروز در ایران معاصر پس از انقلاب اسلامی به عیار واقعی آزادی و آزادیخواهی بهتر پی برد و ضمن جدا کردن آزادی خواهی طبیعی از "لیبرالیسم وارداتی" به برخی از تقسیم بندیهای کاذب و دو قطبی های غیر واقعی با دید بهتر و عالمانه تری نگریست ۰