دکتر موسی نجفی در پانزدهمین نشست بررسی کتاب انسان 250 ساله ، که به صورت ماهیانه ی در خانه بیداری اسلامی برگزار می گردد، در تبیین سیر تکاملی مبارزات ائمه اطهار(ع) با رویکرد «فلسفه تاریخ»، بیان کردند: اگر بر اساس فلسفه تاریخ به سخنان مقام معظم رهبری در کتاب انسان 250 ساله نگاه کنیم، می بینیم که دوره پیامبر اکرم(ص) را به چهار قسمت تقسیم می کنند. اول دوره ای است که اسلام به وسیله ی وحی برای بشر نازل می شود. در دوره ی دوم یعنی دوره ی مکی، گروه کوچکی به اسلام اعتقاد پیدا میکنند و در دوره ی سوم این گروه بزرگ می شود که دوره ی مدنی است. و نهایتاً بعد از تثبیت منطقه ای، دوره ی چهارم که دوره ی جهانی است، فرا می رسد. اما از سال یازده هجری و بعد از رحلت پیامبر، این جریان به دلایلی نتوانست ادامه پیدا کند و عقبگرد کرد. منتها طبق نگاه تکاملی و حرکت حلزونی، دقیقاً سر جای اول بازنگشت و کمی جلوتر از بعثت بود. پس از سال یازده هجری دوره ی دوم تکامل شروع شد، دوره ای که از حضرت امیر(علیه السلام) شروع شد و تا سال 260 ادامه یافت. این دوره هم به چهار قسمت تقسیم می شود. بخش اول دوره حکومت حضرت علی(علیه السلام) است که نظام علویِ آن بزرگوار ادامه ی سنت نبوی است. بخش دوم شامل دوره ی زندگی امام حسن(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) است، دوره ای که تقیه در آن شدت دارد. بخش سوم هم از دوره امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) شروع می شود و دوره ی بازسازی است. بخش چهارم با ولایعتهدی حضرت رضا(علیه السلام) به اوج می رسد تا امامت امام زمان(علیه السلام). با آغاز غیبت صغرای امام زمان دوباره انحطاط شروع می شود و از همین جا دوره ی سوم تکامل آغاز می شود. این دوره انحطاط است چون مردم از حضور معصوم محروم شده اند ابتدا خیلی ظریف و با نواب خاص و سپس با نواب عام. در دوره ی غیبت کبری باید فهم بشر به حدی بالا رود که بتواند سنت نبوی و علوی را درک کند به همبن دلیل در دوره ی ظهور عقل بشر به حدی می رسد که امام معصوم را درک میکند.
ایشان در ادامه افزودند: در این فصل (فصل یازدهم) شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی در اواخر حکومت بنی امیه یعنی همزمان با شهادت امام باقر(علیه السلام) و آغاز امامت امام صادق(علیه السلام) بیان می شود. قلمرو اسلامی در این دوران گسترش یافته بود تا جایی که به آسیای صغیر و آفریقا کشیده شد، همین گسترش قلمرو زمینه های انحراف را فراهم کرد و امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) می خواستند در مقابل این انحرافات، خط فکری امامت را مشخص کنند. خط امامت در پی دو هدف بود؛ نخست مطرح کردن تفکر درست اسلامی و دوم نظام عادلانه ی علوی. نتیجه ی این مبارزه ی فکری این بود که خلفا دیگر نتوانستند منکر حق حکومت برای ائمه شوند به حدی که حضرت رضا(علیه السلام) به ولایتعهدی منسوب شدند. یک نکته در باب مبارزه امام صادق(علیه السلام) این است که؛ ایشان دعوت مسلکی خیلی سنگینی انجام دادند ولی ما جزییات آن را نمی دانیم. کلیت این مبارزه را هم از عکس العمل های بنی عباس می فهمیم زیرا در مبارزات تنها گروه هایی که به قدرت می رسند رازهایشان را باز می کنند ولی گروه هایی که به نتیجه نمی رسند مانند مبارزات ائمه رازهایشان را باز نمیکنند.