از سلسله نشست های اقتصاد مقاومتی، نشست «نهضت تحریم، نفی سلطه بیگانه» در موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی روز گذشته ۲۷ اردیبهشت ماه برگزار شد. در این نشست موسی حقانی، موسی نجفی، محمد حسن رجبی دوانی، یعقوب توکلی، مجید تفرشی و عادل پیغامی به سخنرانی پرداختند.
در ابتدای این نشست موسی حقانی به عنوان مقدمه با اشاره به ۲۴ اردیبهشت ماه سالروز صدور فتوای تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی گفت: حرکت تحریم تنباکو زمینه نهضت بزرگتری به نام مشروطیت شد.
اولین سخنران این نشست موسی نجفی بود که بحث خود را در مورد گفتمان تحریم در اندیشه بیداری اسلامی در قرن اخیر ارائه داد، وی در باب نقش اندیشه تحریم در تکامل بیداری اسلامی گفت: نظام صفوی و مشروطیت و انقلاب اسلامی در قالب یک نظام از هویت ملی شیعی ایران دفاع می کرده اند. اما غیر از این دوران چه چیزی باید از هویت دینی جامعه شیعه دفاع می کرده است؟
وی ادامه داد: در حد فاصله سقوط صفویان با صرفنظر از دوره مشروطه تا دوره سال ۵۷، یک چیزی باید این هویت را تامین می کرد که من اسم آن را بیداری می گذارم.
نجفی گفت: بیداری اسلامی در مصر با برخورد نظامی خود را نشان داد. هر چه گذشت مدرنیسم وارد کشورهای اسلامی می شود و قوت و قدرت انقلاب فرانسه خود را نشان می دهد. لذا یک تقابل سلبی به وجود آمد که نام آن همان بیداری اسلامی است.
وی ادامه داد: از سال ۱۲۴۱ که قرارداد ترکمانچای امضا شد تا ۱۳۰۹ قمری که حدود ۷۰ سال می شود به غلط یا درست عصر بی خبری نامیده می شود. باید گفت که نهضت تنباکو در گام اول این فضای سلبی را به فضای ایجابی تبدیل کرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: با نهضت تحریم تنباکو بیداری اسلامی از فاز سلبی نظامی در مصر و جهان تسنن به حوزه اقتصادی منتقل شد. در دوره مشروطه این تقابل سیاسی می شود و در دوره رضاخان وجه فرهنگی به خود می گیرد و در نهایت در دوران انقلاب اسلامی شکل تمدنی دارد. لذا باید گفت هم جریان مقابل قوی تر شده است و هم ما.
نجفی گفت: نهضت تحریم تنباکو توانست هویت ملی ایران را در قالب تشیع تثبیت کند. اولین نهضت بیداری که با یک وضع مردمی روبرو می شود، نهضت تحریم تنباکو است. باید گفت قبل از موضوع تحریم تنباکو، جریان بیداری اسلامی به این شکل نداریم و بیشتر در حوزه تسنن این امر را شاهد هستیم.
وی ادامه داد: به این صورت بیداری اسلامی در جهان تشیع تحقق پیدا کرد و وقتی این بیداری از وجه نظامی که در مصر شاهد آن بودیم به وجه اقتصادی تبدیل می شود این نشاندهنده یک نوع بلوغ فکری و رشد است.
نجفی گفت: تحریم تنباکو یک قضیه هویتی بوده است، چون ورود غرب به بازار ایران مساوی با شکست غرور ملی ما بوده است.
وی در پایان سخنان خود گفت: تحریم تنباکو بذری در جامعه روحانیت پاشید که روحانیت و سیاست را به هم پیوند داد و بعدها هیچ دستی نتوانست این دو را جدا کند و این بذر خیلی زود در مشروطه جواب داد. لذا در ذات نهضت تحریم سازندگی و ایجاب بود. در نهضت ملی شدن نفت نیز اگرچه بعد دینی آن گرفته شده ولی اثرات نهضت تحریم در آن وجود دارد.
دومین سخنران این نشست محمدحسن رجبی دوانی، مورخ و پژوهشگر ایرانی بود که بحث خود را در مورد ابعاد سیاسی داخلی و خارجی حکم میرزای شیرازی ارائه داد. وی گفت: حکم میرزا سبب شد تحولاتی بین سلطنت و روحانیت ایجاد شود و این امر به پیروزی مقطعی روحانیت منجر شد.
این مورخ افزود: میرزای شیرازی دو نامه تشکر آمیز برای ناصرالدین شاه می فرستد و از او تشکر می کند. در حالی که سیدجمال الدین اسدآبادی سه نامه به علمای آن دوران می فرستد و خواستار خلع ناصرالدین شاه می شود.
وی ادامه داد: میرزای شیرازی نمی خواهد پادشاه خفیف و خار شود و اقتدار نظام زیر سوال برود. این موضع را مراجع مشروطه خواه نداشتند، لذا در آن دوره اقتدار نظام به یک بی نظمی و هرج و مرج تبدیل شد.
رجبی دوانی اضافه کرد: در بستر تحریم تنباکو از نظر داخلی پایگاه مرجعیت شیعه کاملا تثبیت شد. اگر تا قبل از این مراجع نسبت به ابعاد نظامی و سیاسی استعمار حساس بودند در قضیه تحریم تنباکو به وجوه دیگر استعمار یعنی بعد اقتصادی نیز توجه شد که عمق نگاه آنها را نشان می دهد.
وی تصریح کرد: فتوای میرزا به مراتب از ابعاد اقتصادی فراتر است و ابعاد فرهنگی و سیاسی داشته است. این قضیه نقطه عطفی در تحول نگاه مراجع بود.
این پژوهشگر حوزه تاریخ در پایان گفت: تحریم تنباکو جایگاه شیعه و مراجع را بالا برد. باید گفت این قضیه متقابلا استعمار را نسبت به قدرت مراجع هشیار کرد که رهبری شیعه می تواند مردم را بسیج کند.
در ادامه این نشست یعقوب توکلی به ارائه بحث خود در باب شکل گیری انحصارات و مقابله با آن در تحریم تنباکو پرداخت. وی گفت: ایده سرمایه داری این بود که بتوانند در برابر کشورهایی که با آنها تجارت داشتند برای خود مزیت مطلق ایجاد کنند.
وی ادامه داد: آدام اسمیت نظریه مزیت مطلق را مطرح کرد و گفت تجارت را باید با کشورهایی انجام دهیم که این کشورها در تولید یک کالا دارای مزیت مطلق اند.
توکلی افزود: دیوید ریکاردو نظریه تقسیم بین المللی کار یا اصل تخصص را مطرح کرد که ما به جای اینکه بخواهیم با یک کشور در تولید یک کالا وارد معامله شویم، شرایط را طوری رقم بزنیم که آن کشور بتواند تنها یک کالای خاص تولید کند و به دلیل اینکه قدرت تعیین قیمت را داریم -چون تنها خریدار ما هستیم- این برای ما مزیت های مختلفی ایجاد می کند.
این استاد دانشگاه گفت: لذا در مورد کشورهای مختلف به یک خط تفاهم رسیدند که هر کشور چه کالایی می تواند تولید کند.
وی افزود: تقریبا از نیمه دوم قرن ۱۹ بحث انحصارات شکل می گیرد و این امر هزینه های ناشی از سرمایه گذاری و تولید و تجارت را کاهش داده و منافع سرمایه داری را افزایش داد.
یعقوب توکلی اظهار داشت: اواخر قرن ۱۹ به این منتهی می شود که غربی ها بتوانند سرزمین های دور دست را در مسیر انحصار خود در بیاورند تا این کشورها برای آنها کالا درست کنند. مثلا سودان را برای تولید پنبه و کوبا را برای تولید شکر و... قرار دادند. کالاهایی که تولید می شود ماهیت غله ای ندارد و این طور نیست که مردم آن کشور به واسطه تولید آنها از سرمایه داران بی نیاز شوند. پنبه، شکر، قهوه و... از جمله تولیدات آنهاست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی گفت: دو قرارداد رویتر و قرداد تنباکو قراردادهایی هستند که به ما تحمیل می شود. مقاومت ملاعلی کنی در برابر قرارداد رویتر بسیار ستودنی است که این نیز جز افتخارات روحانیت شیعه است. اما ۱۷ سال بعد امتیاز انحصاری تاسیس بانک شاهنشاهی به جولیوس رویتر داده می شود. اما در امتیاز تنباکو شاهد یک مخالفت سراسری هستیم.
وی گفت: در دوره صفویه تا پهلوی چند نوع تعامل علما با حاکمیت را شاهد هستیم. در دوره صفوی همگرایی روحانیت و سلطنت را می بینیم. در دوران قاجار نیز شاهد همراهی و هم گامی علما با حاکمیت قاجار را بخاطر دفاع از سرزمین شیعه هستیم. اما بعد از ترکمانچای این فاصله گیری علما از حاکمان آرام آرام با کتاب عوائد الایام ملااحمد نراقی شکل می گیرد.
توکلی ادامه داد: اتفاق مهمی که اینجا می افتد پیروزی مجتهدین و اوصولیین است و از اینجا قدرت مرجعیت حول بهبهانی و ملا محمدحسن صاحب جواهر شکل گرفت و در زمان جانشینی شاگردان ایشان این مرجعیت به وحدت رسید و بطور کلی جهان تشیع نیز به وحدت دست یافت.
وی گفت: اینجا کانون قدرت معنا پیدا کرد و اطاعت اختیاری از مراجع شکل گرفت. در زمانی که میرزای شیرازی مرجعیت را در دست می گیرد، همه علمای بلاد به مرجعیت میرزای شیرازی توجه می کنند.
وی ادامه داد: در مسئله تحریم تنباکو، مردم متوجه شکل گیری انحصار اقتصادی و سیطره فرهنگی غرب بر کشور هستند و این مسئله به درستی به علما منتقل می شود. باید گفت قدرت ناسیونالیسم این حرکت را شکل نداد بلکه قدرت اصلی قدرت رهبری روحانیت و اطاعت معنوی بود که از مرجع تقلید به عنوان نائب امام شکل گرفت. اینجا برای بار اول در ایران مسئله قدرت مرجعیت معنا پیدا کرد.
در ادامه این نشست مجید تفرشی به ارائه بحث خود در مورد توجه به ابعاد محلی و منطقه ای نهضت تحریم تنباکو پرداخت. وی گفت: چهار لایه محلی، ملی، منطقه ای و بین المللی را می توان برای موضوع تحریم تنباکو در نظر گرفت که در این خصوص اسناد برون ملی نیز می تواند کارگشا باشد.
تفرشی گفت: نهضت تنباکو برای خیلی ها پایان یافته است ولی من معتقد هستم هنوز حجم زیادی از داده ها نسبت به نهضت تنباکو وجود دارد که روی آن کار نشده است.
وی ادامه داد: ما نیازمند بازنگری دقیق تر بر روی اسناد عثمانی و انگلیسی هستیم و علارغم اینکه این اسناد توام با غرض ورزی و یا نادانی باشد نمی توان آنها را نادیده گرفت.
این پژوهشگر تاریخ گفت: تاثیرگذاری و تاثیرپذیری نهضت تنباکو نسبت به تحولات بین المللی مسئله مهمی است که در اسناد انگلیسی و فرانسوی و... می توان پیدا کرد. بویژه در مسئله منطقه ای که برای اولین بار به موضوع توجه سیاسی و راهبردی به نهاد مرجعیت در اسناد انگلیسی مشهود است.
وی گفت: مقوله تشیع و مرجعیت به عنوان رکن وحدت مردم ایران و به عنوان مسئله مهمی در این اسناد مورد توجه قرار گرفته است.
تفرشی ادامه داد: در جریان تحریم تنباکو و موضع عزت مردم و مرجعیت، موضع خفت بار دولت را می توان مشاهد کرد که حاضر به دادن خسارت به انگلیس شد و دولت ایران نتوانست یک دیپلماسی فعال به خرج دهد و تن به یک خفت فجیع داد.
عادل پیغامی از دیگر سخنرانان این نشست نیز گفت: بصیرت تاریخی در دانشگاه های ما ضعیف است و ادبیات علوم اجتماعی ما از تاریخ تهی است.
وی گفت: بیداری اسلامی تبدیل به یک روند نشده است و در طول تاریخ قلب بیداری اسلامی گاهی می تپد و گاهی خاموش است.
در پایان این نشست موسی حقانی به بیان دیدگاه های خود در خصوص نهضت تحریم تنباکو پرداخت. وی گفت: برای درک بهتر نهضت تحریم به دو نکته باید توجه کرد. یکی رفتار استعمار در تاریخ معاصر ایران و اصول حاکم بر رفتار آن است و دیگری برداشت علما از این تکاپو بود که باید با هم مورد واکاوی قرار گیرد.
حقانی گفت: این مسئله درست نیست که استعمار می خواستند با ایران رابطه داشته باشند و ایران را جزو یکی از اقمار خود به حساب بیاورند. بلکه رویکرد آنها نسبت به ایران عقب نگه داشتن و نابود کردن ایران است.
وی ادامه داد: لذا عمده امتیازگیری ها برای افزایش نفوذ بر ایران و همچنین برای صیانت از هندوستان بوده است و برای صیانت از هندوستان ایران باید در وحوشت و بربریت نگه داشته می شد. لذا بنای آنها نابودی و عقب نگه داشتن ایران بود.
این کارشناس تاریخ گفت: علما وقتی این نوع تحرکات را دیدند، فهمیدند که غرب در حال مسلط شدن بر همه چیز است و این ساختارشکنی در همه ابعاد به وقوع می پیوندند.
وی ادامه داد: علما به خود رابطه فکر می کردند نه به نوع آن. علما وقتی این تحرکات غربی ها را می دیدند می فهمیدند که غرب در حال تسلط و تاثیر بر همه چیز است. علما به خوبی درک کرده بودند که این حضور برای نابودی است.
حقانی گفت: یک جریان منوالفکری در کشور وجود داشته است که ملاک پیشرفت را غربی شدن می داند. اینکه ملکم خان وجوب حضور استعمارگران را تئوریزه می کند به همین نگاه برمی گردد. اما رویکرد علما ایستادگی در برابر غرب و نفی سلطه بیگانگان است. لذا بحث علما صرفا اقتصادی نیست و جنبه استعماری آن را می بینند.