نشست «جامعهشناسی متعالیه بر اساس مبانی فلسفه و عرفان اسلامی» با همکاری خانه بیداری اسلامی، خانه اندیشه انقلاب اسلامی و مؤسسهی پژوهشی- فرهنگی راز، سه شنبه 94/12/04 برگزار شد.
ابراهیم خانی، دانشجوی دکتری حکمت متعالیه در دانشگاه اصفهان با طرح این سؤال که «چرا من به موضوع جامعهشناسی پرداختم و چگونه به جامعهشناسی حکمت متعالیه رسیدم» بحث خود را آغاز کرد. وی در پاسخ به سؤال مقدم خود، روش خود را غیر تطبیقی دانست و عنوان کرد: بنده به صورت عمیق مکاتب جامعهشناسی غرب را مطالعه نکردهام، اما دغدغههای جامعهشناسی و مسائل اجتماعی داشتم. بنابراین به صورت بومی با مسئلهی جامعهشناسی روبرو شدم.
دانشآموختهی کارشناسیارشد پیوسته فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق(ع)، با اشاره به «نظریهی انسان کامل» به عنوان کاملترین نظریهای که نسبت وحدت و کثرت را به نحو عینی در یک موجود نشان میدهد و به تفصیل لوازم آن میپردازد، ادامه داد: از یک سو نظریهی انسان کامل به تبیین مسئلهی ولایت میپردازد و از سوی دیگر موضوع ولایت، مسئلهی اجتماع هم هست. چرا که ولایت، حلقهی اتصال وحدت و کثرت است و نسبت میان آنها را بدون اینکه یکی را فدای دیگری کند، مشخص مینماید.
محقق و عضو مرکز پژوهشی- مدیریتی رشد افزود: با وجود ذخایر معرفتی فراوان در گنجینهی علوم اسلامی، حجم ناچیزی در حوزهی علوم انسانی استخراج کردهایم در صورتی که در دنیای غرب، با بضاعت اندک حجم فراوانی از علوم انسانی تولید شده است. بسیاری در پاسخ به این پرسش که «چرا ما به تولید علوم انسانی نائل نشدهایم؟» چنین پاسخ دادهاند که در طول تاریخ موضوعات علوم انسانی مسئلهی ما نبوده است و حکیمان ما درگیر موضوع «حکومت» و حوزههای مرتبط با آن نبودهاند. وی در خصوص چرایی مشکل نپرداختن به علوم انسانی بیان داشت: با وجود اینکه امروز حکومت مسئلهی ما شده است، اما علوم انسانی تولید نمیشود زیرا مشکل در رویکرد و نوع نگاه ما به علوم انسانی است.
خانی ادامه داد: دغدغهی فلسفه و عرفان اسلامی شناخت حقیقت است، در حالی که علوم انسانی و اجتماعی- که موضوعش بررسی کنش و رفتارهای انسانی است- در واقع به اعتباریات میپردازد. به عبارت دیگر اگر انسان نباشد سیاست، اجتماع، اقتصاد، حقوق، مدیریت و ... نیز مطرح نخواهند بود. لذا در نگاه اول میان «فلسفه و عرفان اسلامی» و «علوم انسانی و اجتماعی» سنخیتی برقرار نیست.
وی در ادامه با اشاره به عبارت «الحق داخل فى الاشياء لا بالممازجه، و خارج عنها لا بالمباينه» که از فرمایشات امیرمؤمنان(ع) است؛ نسبت حقیقی و اعتباری را از این سنخ دانست و افزود: آیت ا... جوادی آملی نیز نسبت نفس و بدن را با اشاره به عبارت مولا علی(ع) از همین سنخ میدانند. بنده هم سعی کردم در کتاب «جامعهشناسی متعالیه بر اساس مبانی فلسفه و عرفان اسلامی» ابعاد ادعای خود را بررسی و اثبات کنم. لذا عالم حقایق ارتباط تنگاتنگی با عالم اعتباریات دارد. وی برای اثبات مدعای خود به ارائهی چند مثال پرداخت و افزود: همّ عرفان اسلامی شناخت حق تعالی است، اما چون عوالم دیگر نیز ظهور حق تعالی است عارف و فیلسوف هم به نحو تبعی به این عوالم میپردازند. این نویسنده با اشاره به استفادهی آیت ا... جوادی آملی از یکی دیگر از بیانات امیرالمؤمنین(ع) عنوان کرد: حکمت متعالیه به نحوی است که در عین اثبات عمیقترین مسائل متافیزیکی، میتواند در بستر علوم انسانی و اجتماعی هم حضور داشته باشد. لذا ما باید به گونهای از این حکمت بهره ببریم که بتوانیم در متن علوم انسانی از قواعد این دستگاه فلسفی و عرفانی استفاده کنیم. لازم به ذکر است این نشست 2 ساعته با طرح پرسش از سوی حاضران و پاسخهای ابراهیم خانی خاتمه یافت.