مدخل
علما و فقهای اسلام، سلطنت شاهان صفویه و قاجاریه را بر پایه این اندیشه کلیدی شیعه که هر حکومت غیر منصوب از ناحیه ائمه معصومین علیهم السلام غیر شرعی است، نامشروع می دانستند، اما برخی از آنها ناگزیر بودند، بر اساس قاعده ضرورت، مصلحت و تقیه، به همکاری با شاهان صفویه و قاجاریه بپردازند و به امید روزی بنشینند که توانایی جایگزین کردن حکومت مبتنی بر ولایت فقیه را به جای سلطنت سلطان عادل یا مشروطه پیدا کنند . برای فهم و درک این مساله، مروری بر آرای سیاسی برخی از مهمترین فقهای صفویه و قاجاریه اجتناب ناپذیر است .
محقق کرکی:
نورالدین علی بن عبدالعالی (2) کرکی، معروف به محقق کرکی، محقق ثانی و شیخ علایی، در لبنان به دنیا آمد، در ایران زیست و پس از مرگش، در عراق به خاک سپرده شد . وی، هم عصر شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی بود، و از سوی شاه طهماسب به عنوان اولین شیخ الاسلام (3) ، منصوب و اختیارات وسیعی به او واگذار گردید . محقق کرکی، صاحب کتاب فقهی معروف «جامع المقاصد» است . به علاوه، قریب بیست جلد کتاب دیگر به رشته تحریر در آورده و حدود ده تن از شاگردانش، از علمای بزرگ دوره صفویه هستند . محقق ثانی در تالیفات خود، آرا و نظریاتی را درباره خراج، حکومت و نماز عبادی سیاسی جمعه ابراز کرده است . (4)
محقق کرکی بر این نظر بود که ائمه معصومین علیهم السلام، تصرف و تملک خراج را به دیگران اجازه داده اند، و پیروان خود را مجاز کرده اند به حکام جور، خراج بپردازند . همچنین، مردم اجازه دارند از محل درآمدهای ناشی از خراجی که به شاهان می پردازند، از سلاطین مواجب، ارزاق و هدایا دریافت نمایند; حتی اگر خراج از سوی حاکمی جائر و ظالم جمع آوری شده باشد . به نظر می رسد کرکی با ابراز چنین عقیده ای، از یک سو، به تایید تلویحی حکومت شاهان صفوی و از سوی دیگر، به رد ضمنی مشروعیت آنان پرداخته است . در واقع، او تنها برای اجرای حدود شرعی، همکاری با سلاطین صفوی را اجازه داد و خود نیز به همین دلیل، عنوان شیخ الاسلامی شاه طهماسب را پذیرفت . (5)
به دیگر بیان، به ظاهر و بر حسب ضرورت، و به دلیل خطری که از سوی امپراتوری عثمانی متعصب سنی، حیات شیعه در ایران را تهدید می کرد، همکاری متقابلی بین محقق ثانی و شاه صفوی آغاز شد، به صورتی که شاه طهماسب، محقق را به شیخ الاسلامی برگزید و در فرمانی به او نوشت:«شما به پادشاهی مستحق ترید، چون شما نایب امامید و من فقط یکی از عاملان شمایم که اوامر شما را اجرا می کنم .»
افزون بر آن، شاه به همگان دستور داد که نواهی و اوامر شیخ را بدون کم و کاست به انجام رسانند، اما عده ای از علما، مخالف مشروعیت سلاطین - چه عادل و چه ظالم - و به همین دلیل، مخالف همکاری با آنان بودند، ولی بر اثر نفوذ فراوان و قدرت وافر معنوی کرکی، آرای او، بر نظرات همه مخالفان غالب گشت . (6)
محقق ثانی در باب نماز جمعه نیز نظری بر خلاف دیگران داشت . به اعتقاد او، اگرچه وجود امام معصوم علیه السلام و یا نایب خاص وی برای اقامه نماز جمعه شرط است، ولی این شرط در عصر غیبت منتفی است و تنها وجود نایب عام برای اقامه نماز جمعه در عصر غیبت کافی می باشد . بنابراین، کرکی، اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت واجب تخییری می دانست . (7) بحثی که کرکی درباره نماز جمعه مطرح ساخت، به عنوان رساله ای در باب ولایت فقیه درآمد، زیرا نایب عامی که اقامه نماز جمعه، با وجود او واجب است، همان ولی فقیه خواهد بود . گذشته از آن، اقامه نماز جمعه در عصر صفوی، با ذکر نام سلاطین صفوی همراه و این لااقل به معنای مشروع دانستن سلطنت شاهان صفوی از سوی علما بود (8) ، البته بعید نیست که این مشروعیت، بر حسب ضرورتهای زمانه و بر پایه قاعده دفع افسد به فاسد و یا انتخاب بد از بدتر صورت گرفته باشد و شاید تنها نام بردن از سلاطین صفویه را نتوان به معنای پذیرش آنها و یا مشروعیتشان دانست .
شیخ ابراهیم قطیفی: ابراهیم بن سلمان (9) بحرینی، معروف به شیخ ابراهیم قطیفی، در قطیف بحرین زاده شد و در نجف اشرف وفات یافت . وی از علمای بزرگ شیعه در قرن نهم و اوایل قرن دهم شمسی است که در علم و تقوا و بی اعتنایی به مال و مقام دنیا، شهره عام و خاص بود . او در زمان شاه طهماسب می زیست و از شاگردان محقق کرکی بود، اما با آرای استادش در باب وجوب اقامه نماز جمعه و پرداخت خراج به سلطان در عصر غیبت و نیز همکاری با سلاطین صفوی مخالفت داشت . (10)
قطیفی شرعی بودن پرداخت خراج به پادشاه را در عصر غیبت، رد می کرد . به عقیده او، دادن خراج به شاه، حتی اگر شاه آن را در خزانه بیت المال جمع آوری کند و در امور مردم صرف نماید، حرام است . وی همچنین پذیرش هدایا، جوایز و اموالی را که از قبل خراج پرداختی به شاه، از سوی سلطان به مسلمانان داده می شد، حرام کرد . قطیفی به آنچه در این زمینه می گفت، عمل هم می کرد . به عنوان نمونه، وی هدیه (11) شاه طهماسب را به استناد آیه «به ستمکاران اعتماد و اتکا نکنید که دچار عذاب الهی می شوید» ، (12) نپذیرفت .(13)
نکته دیگر در آرای سیاسی قطیفی، مخالفت وی درباره همکاری با سلاطین است . وی همانند مقدس اردبیلی، سلطنت را نامشروع می دانست و هر گونه همکاری با سلطان - چه عادل و چه ظالم - را به این دلیل که آنها غاصب حق حکومت فقها هستند، مذمت می کرد . (14) ایشان در توجیه و تبیین مخالفت خویش، به روایات متعددی از جمله این روایت استناد می کرد : امام صادق علیه السلام به علی بن ابی حمزه که دوست وی در دستگاه بنی امیه است، فرمودند: اگر بنی امیه افرادی را به عنوان کاتب و جنگجو و جزء آنها نمی یافتند، نمی توانستند حق ما را از ما بگیرند . (15)
آرای قطیفی در مورد نماز جمعه نیز مخالف آرای محقق کرکی بود . در واقع، قطیفی جزء آن دسته از علما به شمار می رفت که اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت حرام می دانند و «رساله فی حرمة صلاة الجمعة فی زمن الغیبة مطلق » را در رد نظریه وجوب اقامه نماز جمعه در عصر غیبت و بویژه در رد کتاب «صلاة الجمعة » محقق کرکی نوشت . با این وصف، آرای سیاسی قطیفی، به جای این که در مقابل آرای سیاسی محقق کرکی مقاومت کند، به تثبیت و تحکیم آرای سیاسی استادش مدد رساند (16) ; به آن دلیل که، جایگاه علمی و اعتبار اجتماعی کرکی چنان بالا بود که آرای سیاسی قطیفی، یارای رقابت با آن را نداشته اند .
شهید ثانی:
زین الدین فرزند علی بن احمد، معروف به شهید ثانی، (17) هیچگاه به ایران نیامد و به حکومت صفویان روی نیاورد، ولی نظریات فقهی و سیاسی وی به تثبیت حکومت شیعی صفوی انجامید . او در سال 884 ش/911 ق در جبل عامل لبنان چشم به جهان گشود و در 937ش/966 ق . به حکم سلطان عثمانی (سلطان سلیمان قانونی) در مکه دستگیر و به اتهام بدعت گذاری در دین، به دار آویخته شد . او در فلسفه، شعر و ریاضیات، سر آمد روزگار بود و به فقه پنج مذهب جعفری، مالکی، حنبلی، حنفی و شافعی تسلط داشت . به عقیده مرحوم علامه خوانساری، شهید ثانی «حتی در تخلق به اخلاق الله چیزی نمانده بود که به پایه معصومان رسد .» با این وصف، برای امرار معاش، به جمع آوری هیزم بیابان و فروش آن می پرداخت . (18)
شهید ثانی در شرح «اللمعة الدمشقیه » به تشریح مبسوط نظریات فقهی سیاسی خویش پرداخته است که به عنوان نمونه، به دو مورد از آن اشاره می کنیم :الف) شهید ثانی همانند شهید اول (19) ، قضاوت در زمان غیبت را از وظایف فقیه جامع الشرایط می دانست . به عقیده آنها، بر فقها جایز است در عصر غیبت، حدود شرعی را در صورتی که متضمن ضرری نباشد و به شرط داشتن شرایط افتا; یعنی ایمان، عدالت و علم به احکام شریعت، به اجرا درآورند . همچنین، به عقیده شهید ثانی، پذیرش قضاوت و اجرای حدود شرعی از سوی فقیه، مشروط به این که او را به انجام کار حرام وادار نکنند و [او نیز] قدرت امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد، واجب است . در این صورت، بر مردم نیز واجب است که به او رجوع کنند و رای او را پذیرفته و فتوای او را بر خود لازم و واجب شمرند . این نظریه، علما را به پذیرش قضاوت از سوی دولت صفوی ترغیب کرد . (20)
ب) شهید ثانی اولین فقیهی بود که اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت، نه حرام و نه واجب تخییری، بلکه واجب عینی دانست، اگر و اخباریون (22) شبیه بود، ولی او بر اساس استنباط شخصی از ادله فقهی، به این برداشت رسید . اما نمی توان تاسیس حکومت صفوی و مهمتر از آن، اهمیت پیدایش یک حکومت شیعی مستقل در ایران را در ارائه چنین نظری از سوی شهید ثانی نادیده گرفت . این نظریه فقهی سیاسی موجب اقامه گسترده تر نماز جمعه، افزایش بیشتر نفوذ اجتماعی علما، نظارت افزونتر فقها بر مسائل محرومان و ممانعت از تعدی به حقوق آنها گردید . (23)
شیخ بهایی:
شیخ بهاء الدین محمد عاملی، معروف به شیخ بهایی، در 994 ش . /1025 ق . در جبل عامل لبنان پا به عرصه هستی گذاشت . در هفت سالگی به همراه پدرش به ایران آمد و سرانجام، پس از هفتاد سال زندگی در ایران، در اصفهان دار فانی را وداع گفت . وی در فقه، سیاست، (24) ریاضیات (25) ، نجوم، معماری و پزشکی، شهره روزگار بود و در این موضوعات، نزدیک به صد کتاب از وی باقی مانده است . او همچنین، شاگردان معروفی همچون ملامحسن فیض کاشانی و ملاصدرای شیرازی تربیت کرد و در زمان شاه عباس کبیر، به مقام شیخ الاسلامی کشور دست یافت . (26)شیخ بهایی همانند شهید ثانی، به کمک و همیاری نخستین حکومت فراگیر شیعه; یعنی صفویه همت گماشت . هدف شیخ از کمک به دولت صفویه، هدایت و ارشاد آن بود . به عقیده وی، دیانت و شریعت اسلام، دستورالعملی برای اداره حکومت است . بنابراین، دولتها باید کارگزار دین و متعهد به اجرای قوانین خدا باشند . از این رو، شیخ، وجود و حیات دولت را تنها در صورتی می پذیرد که به اجرای احکام الهی بپردازد . (27) شاید از این زاویه دید است که وی همانند محقق کرکی و شهید ثانی، در حمایت از شاهان صفویه، هم در نظر و هم در عمل می کوشید . (28)
تفسیری که شیخ بهایی از وطن ارائه می دهد، مشی و منش سیاسی او را در عقاید دینی و مذهبی نشان داد . وی کلمه وطن را در حدیث «حب الوطن من الایمان » یک وطن جغرافیایی مبتنی بر ملیت و ناسیونالیسم (29) نمی دانست; بلکه وطن را به جایگاه اخروی روح انسان تعبیر می کرد; زیرا عقیده داشت، پیامبری که محبت و علاقه به دنیا را سرچشمه همه خطاها و گناهان معرفی می نماید، چگونه دوست داشتن یک چیز مادی همچون وطن را نشانه ایمان می داند ؟ او در تبیین نظر خویش، این شعر را سرود:
این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن شهری است کو را نام نیست . (30)
محمدباقر مجلسی :
علامه مجلسی، صاحب کتاب معروف "بحارالانوار"، از دیگر علمای اسلامی دوره صفویه است که نظریات و عملکردش در تحکیم و تثبیت دولت شیعی صفوی مؤثر افتاد . او در 1007 ش . /1038 ق . در اصفهان به دنیا آمد و در سن 77 سالگی در آن شهر وفات یافت و همان جا به خاک سپرده شد . مرحوم مجلسی، در روزگاری می زیست که کشور ایران و مذهب شیعه در معرض خطر جدی خارجی مانند خطر عثمانی، ازبکها، روسها و انگلیسیها و خطر انحراف داخلی مانند خطر مبلغان مسیحی، ظلم و فساد شاه، درباریان، صوفیان و بت پرستان قرار داشت . بنابراین، او مقام شیخ الاسلامی (31) و سپس عالی ترین مقام دولتی و مذهبی; یعنی ملاباشی (32) را در سن 53 سالگی پذیرفت تا میهن و مذهبش را از این خطرها برهاند . از این رو، در مراسم تاج گذاری سلطان حسین صفوی، به جای درخواست هدیه، از وی تقاضا کرد:«فرمانی صادر کند و نوشیدن مسکرات، جنگ میان فرقه ها و . . . را نهی فرماید .» (33)
از نظر مرحوم مجلسی، عدالت حکما و امرا موجب اصلاح مردم و عمران کشور، فساد آنان مایه اختلال در امور و رفتار ایشان موجب تاثیر در رفتار مردم می شود . او در تایید سخن خویش، به حدیث معروف از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که صالح بودن مردم را منوط به صالح بودن فقها و امرا می دانست، استناد می کرد . مجلسی همچنین اضافه نمود:«این حق مردم است که انتظار داشته باشند، پادشاه با آنان به عدالت و مهربانی رفتار کند و در مجازات مردمی که تخلفی را از روی جهل انجام می دهند، عجله به خرج ندهد; زیرا خداوند مردم را ضعیف و پادشاه را قوی قرار داده است .» (34)
تاکید مکرر مرحوم مجلسی بر عنصر عدالت، به دو دلیل بود: اول، خداوند بر اساس «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته » ; به هر کسی سلطنتی عطا کرده است، در قیامت، رفتارش با مردم را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد . دوم، بر پایه «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» اگر پادشاه به سرکوبی دشمنان نپردازد، در حفظ دین و جان مردم نکوشد، و در یک کلام، به عدالت رفتار نکند، سلطنتش پایدار نخواهد ماند . مرحوم مجلسی می گفت: چنانچه حاکم عادل باشد، بر مردم لازم است برایش دعا کنند و حق او را ادا نمایند . اما اگر ظالم باشد، باید در اصلاح او بکوشند . (35)مجلسی، معاشرت مردم را با شاهان، در صورتی که موجب هدایت و ارشاد آنها و دفع ضرر مالی، جانی و عرضی از خود و دیگران شود، لازم می دانست . در غیر این صورت، معاشرت با شاهان را نهی می کرد; زیرا معاشرت و همنشینی با آنان را موجب حمایت و یا رضایت به ظلم و فساد آنها و تن دادن به رفتار و خواسته هایشان می شمرد .
بنابراین، همکاری علمای دوره صفویه با پادشاهان، نه به طمع مقام، بلکه برای حفظ دولت جدید التاسیس شیعه بوده است . ضرورت این همکاری با توجه به این که شیعه در طول تاریخ، اغلب در انزوای سیاسی قرار داشت، بیش از پیش معلوم می شود . البته روابط عالمان با پادشاهان، تنها در حدی بود که فقها را قادر می ساخت با تبلیغ مذهب شیعه، گسترش حوزه های دینی و . . . به توسعه و تحکیم مبانی شیعه بپردازند . آنان هرگز روابط خود با شاهان را تا آن حد توسعه ندادند که باعث شود، سلاطین، به معاصی و منکرات دست یازند . بی شک، اولا، همکاری مشروط و محدود علما با سلسله صفویه و سلاطین صفوی، موجب ثبیت شیعه و ترویج آن گردید و به این جهت، حکومتهای بعد از صفویه نیز، شیعه مذهب بوده اند . ثانیا، علمای صفویه، بر مشروط بودن حکومت، تاکید داشتند . به این معنا که، آنان اجازه ندادند که شاهان به میل خود رفتار کنند، بلکه بر الزام سلاطین بر اجرای مقررات دینی اصرار ورزیدند . همین اصرار از سوی فقها در حکومت شاهان قاجار قبل و بعد از انقلاب مشروطه، به وضوح دیده می شود . ثالثا، رویکرد علمای صفویه به حکومت، به گسترش نفوذ اجتماعی آنان در آن دوره و دوره های بعدی کمک کرد . این امر، به تاثیر و نفوذ فزاینده علما در جنبشها و تحولات اجتماعی، و نیز زندگی سیاسی مردم انجامید . (36)
پی نوشت:
1) عضو هیات علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی و مدرس دانشگاه، محقق و نویسنده .
2) در برخی از منابع، عبدالعلی آمده است .
3) شیخ الاسلام عالی ترین و مطلع ترین مقام قضایی بوده است .
4) عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، کتابخانه مرعشی نجفی، بی تا، قم، صص 183 - 176; جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه، از کلینی تا خمینی، انتشارات معارف اسلامی، قم، 1364، صص 92 - 89 .
5) همان .
6) جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف تشیع، بنیاد خیریه و فرهنگی شط، تهران، 1373، ج 4، ص 355; آن . کی . اس . لمبتون، دولت و حکومت در اسلام، ترجمه عباس صالحی و محمد مهدی فقیهی، عروج، تهران، 1374، ص 435 .
7) حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمه ابولقاسم سری، توس، تهران، 1359، ص 34 .
8) رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، انصاریان، قم، 1370، صص 141 - 133 .
9) در برخی منابع، به جای سلمان، سلیمان آمده است .
10) رسول جعفریان، پیشین، ص 143; آن . کی . اس . لمبتون، پیشین .
11) در بعضی منابع، از جایزه و نه هدیه سخن رفته است .
12) هود/113 .
13) حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاء الدین خرم شاهی، خوارزمی، تهران، 1372، ص 296 .
14) رسول جعفریان، پیشین، ص 144; آن . کی . اس . لمبتون، پیشین، ص 436 .
15) رسول جعفریان، پیشین، ص 197 و 174، 167، 34; جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف تشیع، ص 355; جرفادقانی، پیشین، ص 92 .
16) همان .
17) شمس الدین محمد بن مکی عاملی، به شهید اول معروف است .
18) رسول جعفریان، پیشین، صص 198 - 197; جمعی از نویسندگان، پیشین، ص 366; جرفادقانی، پیشین، صص 93 - 92 .
19) شهید اول در جبل عامل لبنان در 734 ش . به دنیا آمد . وی در دانش، فقاهت و زهد سرآمد روزگار بود . عالی ترین اثر وی اللمعة الدمشقیة نام دارد، که یکی از مهم ترین منابع فقهی شیعه به شمار می رود . او را در 786 ش . به اتهام واهی ارتباط با سربداران و ارتداد در دین اعدام کردند .
20) آن . کی . اس . لمبتون، پیشین، ص 429 .
21) علمای اهل سنت معتقد به وجوب نماز جمعه اند، به عقیده آنها، حکومتها مجازند بر نماز جمعه نظارت داشته باشند و ائمه جمعه را انتخاب نمایند .
22) لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه اخباری: اخباری به کسی گفته می شود که حکایات و قصص را روایت کند و تنها به ظاهر احادیث تمسک نماید .
23) رسول جعفریان، پیشین، صص 128 - 124 .
24) یکی از القاب شیخ بهایی فروغ دین و دولت است .
25) او کتابهای خلاصة الحساب و جبر و مقابله را در باب ریاضیات نوشته است .
26) مریم میراحمدی، دین و مذهب در عصر صفویه امیرکبیر، تهران، 1363، ص 71 .
27) شیخ بهایی، اربعین، ترجمه خاتون آبادی، حکمت، تهران، 1368، ص 339 .
28) همان .
29) ناسیونالیسم; یعنی ملی گرایی، ملیت پرستی، وطن خواهی .
30) مریم میراحمدی، پیشین، ص 72 .
31) تاج بخش، ایران در زمان صفویه، (بی جا، بی نا، بی تا)، ص 401 .
32) ملاباشی عالی ترین و بالاترین مقام روحانی بوده است . ر . ک: محمد ابراهیم باستانی ریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، صفی علیشاه، تهران، 1357، ص 180 .
33) حسین ابراهیم زاده، علامه مجلسی، مردی از فردا، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1371، صص 49، 55 و 79; مصلح الدین مهدوی، زندگی نامه علامه مجلسی، عمادزاده، (بی تا)، تهران، ج 1، ص 228 .
34) آن . کی . اس . لمبتون، پیشین، ص 443 .
35) محمد باقر مجلسی بحارالانوار، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1362، ج 75، صص 444 و 38 .
36) جمعی از نویسندگان، پیشین، ص 356 .