يک قوم و ملت تمدنساز بايستي به لحاظ ظرفيتها و تواناييهايي روحي و رواني برتريهاي خاصي باشد. به همين دليل است که همه اقوام تمدنساز نميشوند. اما روشن است که ملت ايران ظرفيتهاي روحي و رواني فوق العادهاي در اين زمينه دارد. به تعبير مقام معظم رهبري «مطمئن باشيد اين ملت، آن ملتى است كه اگر اين حركت را بكند، خواهد رسيد. همهى ملتها اينطور نيستند؛ بعضى ملتها اين استعداد را ندارند؛ بعضى ملتها اين موقعيت جغرافيايى را ندارند؛ بعضى ملتها اين گذشتهى فرهنگى را ندارند؛ اين ميراث عظيم و غنى را ندارند؛ بعضى ملتها استعداد انسانىشان اينقدر نيست. ملتها همه يكجور نيستند؛ اما اين ملت از همهى اين جهات تواناييهايى دارد كه اگر اين همت را بكند و اين تصميم را بگيرد، خواهد رسيد. اين ايران نمىتواند ايران دورهى قاجار و پهلوى بماند. اين ايران، ايران دورهى اسلامى است؛ بايد بتوانيم در قلهى تمدن بشرى قرار بگيريم كه حق ماست؛ به خاطر اسلاممان، به خاطر ايمانمان، به خاطر استعدادمان، به خاطر ايرانى بودنمان.»1
اما به نظر مي رسد براي تمدنسازي دو ويژگي روحي مهمتر باشد که ذيلا به آنها پرداخته ميشود.
اميد به آينده يکي از نيازهاي هر انساني است. چرا که در پرتو اميد به آينده، حرکت و پويايي به وجود ميآيد و انسان را به پيشرفت و تعالي سوق ميدهد. بنابراين يکي از عوامل مؤثر در تحرک تاريخ و بشريت اميد است.2 پيامبر اکرم (ص) ميفرمايند اميد رحمتي است از سوي پروردگار براي امت من و اگر اميد نبود فرزندي شير داده نميشد و درختي کاشته نميشد.3
مهدويت نوعي اميد به آينده است. شيعيان به اميد تحقق جامعه آرماني حضرت مهدي (عج) حرکت و پويايي خود را در طول تاريخ حفظ کردهاند و امام خميني (ره) رهبر انقلاب اسلامي با نظر به اين آرمان و آرزو بود که قدم در راه انقلاب گذاشت. و از خداوند ميخواهد که ايران را «به آرزوي خود که ظهور حضرت مهدي (عج) است برساند».4
ناظران خارجي هم اين اميد و آرمان را در زندگي ايرانيان مشاهده کردهاند. يک محقق روسي درباره مردم ايران ميگويد: «چيزي که بيش از همه براي عامه مردم [ايران] جذاب بود، اعتقاد به مهدي بود که با رجعت «مسيح» مشابهت دارد».5
ميشل فوکو نيز که در آستانه انقلاب اسلامي به ايران آمده بود، از پويايي هويت ايراني شگفتزنده شده و توصيف روشني از آن ارائه ميکند، وي مينويسد: «نود درصد ايرانيها شيعهاند و منتظر بازگشت امام دوازدهماند تا نظام راستين اسلام را در روي زمين مستقر کند. اما اين اعتقاد هر روز نميگويد که فردا حادثه بزرگ فراخواهد رسيد؛ همچنين همه شوربختيهاي جهان را هم نميپذيرد. وقتي آيت الله شريعتمداري را (که يکي از مراجع روحاني در ايران است) ديدم، يکي از نخستين جمله هايي که به من گفت اين بود:«ما منتظر مهدي هستيم، اما هر روز براي استقرار حکومت خوب مبارزه ميکنيم» در برابر قدرتهاي مستقر، تشيع پيروان خود را به نوعي بيقراري مداوم مسلح ميکند و در ايشان شوري ميدمد که هم سياسي و هم ديني است».6
اعتقاد به پيروزي حق بر باطل و اعتقاد به وعدههاي الهي نيز اميد به آينده را در مردم ايران تقويت ميکند. قطعاً اگر اين اعتقاد و اميد نباشد، ملت ايران عزمي بر حرکت و تحمل سختيها و مشکلات طي کردن مسير حق را ندارد. اين ويژگي به خصوص در دنياي کنوني که از هم طرف تزريق نااميدي ميشود، از اهميت زيادي برخوردار است.
نکتهاي که بايد به آن اشاره شود اين است که انقلاب اسلامي هم مولود اميدواري ملت ايران به آينده روشن بود و هم خود مولّد اميد براي ملت ايران و ديگر ملتهاي جهان به خصوص ستمديدگان است. نقش انقلاب اسلامي در احياي دين در جهان خود بيانگر اين است که اميد به دينداري و آيندهداري دينداران دوباره ايجاد شده است.
يکي ديگر از ظرفيتهاي تمدني انقلاب اسلامي اراده قوي و استوار ملت ايران براي رسيدن به قلههاي پيشرفت و تکامل است. اين اراده قوي و استوار نشأت گرفته از چند عامل ميتواند باشد. اولين آنها که البته با نوعي نگاه کلامي ـ عرفاني قابل طرح است، تسخيري است که از سوي خداوند متعال بر ارادهها صورت ميگيرد. ميتوان گفت خداوند متعال ارادههاي اين ملت و هر ملتي که در راه احياي اسلام قدم بر ميدارد، را تسخير ميکند و با امدادهاي الهي تقويت ميکند. مؤيد اين ديدگاه بيانات متعدد بزرگان، متفکران و امام خميني و مقام معظم رهبري هستند که معتقدند. اهداف انقلاب اسلامي به رغم دشمنيها به ثمر خواهد نشست و از دشمنان «به فضل و مدد الهى و بنابر قوانين خلقت و تاريخ، در برابر عزم و اراده و آمادگى ملت، كارى» ساخته نيست.7 از ديدگاه مقام معظم رهبري «جوهر ايستادگى و مقاومت در يك ملت، جوهر نفيس و گرانقدرى است. با همين جوهر است كه ملت ايران به فضل پروردگار، با هدايت الهى، با كمكهاى معنوى غيبى و با ادعيهى زاكيه و هدايتهاى معنوى ولىاللهالاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار ديگر در عالم سربلند كند و كاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نمايد. اين، آيندهى قطعى شماست».8
عواملي ديگري نيز در توليد اين اراده نقش دارند. از جمله اين عوامل روحيه مقاومت و ايثار و شهادت که در متن اعتقادات شيعه نهفته است. تحمل سختيها و رنجها و صبر بر مصائب در طريق حق يکي از پيامهاي بارز عاشورا و قيام حسيني است. همچنين نفس مهدويت و اميد به آينده نيز در تقويت اين اراده نقش مهمي ايفا ميکند. طغيان و راضي نبودن به وضعيت موجود هميشه نيازمند اراده ويژهاي است. که شيعه به مدد عاشورا و مهدويت از اين اراده برخوردار است. چنانچه «تمايل به طغيان در تشيع دوازده امامي، همواره سهم سازنده انقلاب ... را به اثبات رسانده است».9 در سال 1984ميلادي حدوداً پنج سال بعد از انقلاب اسلامي، برخي نويسندگان و پژوهشگران از سراسر جهان به تلآويو آمده و در آنجا كنفرانسي ـ كه بعدها به كنفرانس تلآويو معروف شد ـ با هدف بازكاوي ماهيت جنبشهاي شيعي در خاورميانه برگزار کردند. در اين كنفرانس سهروزه افرادي چون برنارد لوييس، مايكل ام. جي. جنشر، برونبرگ و مارتين كرامر حضور داشتند. نتيجه نهايي اين كنفرانس در تحليل ماهيت جنبشهاي شيعي اين شد كه شيعيان به اسم امام حسين (ع) قيام ميكنند و به اسم امام مهدي (ع) قيام خود را حفظ ميكنند. در واقع شيعه با دو نگاه همراه است: «نگاه سرخ» و «نگاه سبز» ؛ عاشورا و ظهور، با الهام از يکي «انقلاب» ميکند و با ديگري آن را «استمرار» ميبخشد.10
سرزمين ايران هم به لحاظ موقعيت رياضي و هم موقعيت مادي از اهميت ويژهاي برخوردار است. ترکيب اين موقعيتها، بخش شمالی ايران را تا ارتفاعات البرز به تعبير مکيندر در «قلب زمين» و بخش جنوبی آن را مطابق اين نظريه جزء هلال داخلي قرار داده است. قلب زمين (اوراسيا) به اعتقاد او منطقه ای است که هر کشوري که بر منابع طبيعي و انساني آن تسلط يابد، بر جزيره جهاني حکم خواهد راند و هر کشوري که بر جزيرة جهاني حکم براند، بر جهان حکمراني خواهد کرد.
بخش هلال داخلی نيز چون يك كمربند، هارتلند (قلب زمين) را محاصره كردهاند. همجواري با هارتلند از يك طرف و دسترسي به آبهاي آزاد از طرف ديگر بهترين موقعيت ارتباطي و استراتژيك را هم براي تهديد هارتلند و هم براي دفاع از آن در اختيار ايران قرار داده است. صحت تصورات مكيندر راجع به نقش منحصر به فرد ايران، در دو جنگ جهاني، بويژه جنگ جهاني دوم كه مسير راه آهن شمالي - جنوبي ايران مورد استفاده نيروهاي درگير در جنگ قرار گرفت، مورد تأييد قرار گرفت.به عنوان منطقه استراتژيک نسبت به قلب زمين قرار داده است.
بعدها نيكولاس اسپايكمن11 در نظريه ريملند (هلال داخلی هارتلند) اهمیت این منطقه را بيش از هارتلند و قلب زمين معرفی کرد و معتقد بود که منطقه ريملند كاركرد اصلي را دارد و منشأ اصلي توليد قدرت محسوب ميشود. ايران به عنوان بخش حساس ريملند، در گذشته ميدان رقابتي براي قدرتها بوده است و بدون ترديد هركس اين منطقه را كنترل كند ميتواند قدرت جهاني را كنترل كند و بر رقيبان پيروز شود. چنين به نظر ميرسد كه سياستهاي جهاني دوره جنگ سرد و بعد از آن را نظريه ريملند شكل داده است و هنوز هم سياستهاي جهاني تحت تأثير اين نظريه است.
جغرافياي ايران به لحاظ موقعيت مادي به ويژه از امتياز بحرى و گذرگاهى ويژهاي برخوردار است. از نظر موقعيت بحرى در منطقه استراتژيك خليج فارس قرار گرفته است. موقعيت جغرافيايى خليج فارس از نظر تجارى و نـظـامـى موجب توجه قدرتهاي بزرگ به آن، به عنوان راه تجارى بين شرق و غرب و راه آبى مرتبط با اقيانوس هند و آب هاى آزاد جهان شده است. همچنين خليج فارس به سبب برخورداري از منابع غنى معدنى، غذايى و نفت و گاز از ارزش اقتصادى بالايي برخوردار است. به گونه اى كه هشت كشور ساحلى خليج فارس، حدود 65 درصد ذخاير نفت و 32 درصد ذخاير گاز جهان را در اختيار خود دارند.
سر آرنولد ويلسون رئيس شركت نفت سابق ايران و انگليس، خليج فارس راچنين توصيف مى كند: «هيچ يك از پيشرفتگىهاى آبى و درياهاى موجود در كره خاكى ما از نظر زمين شناسان،باستان شناسان،مورخين،جغرافى دانان، بازرگانان و كارشناسان جنگى به مانند دريايى محدود كه خليج فارس ناميده مى شود، داراى چنين ذخاير غنى و سرشارى نبوده است.12
از طرف ديگر نفس وقوع انقلاب اسلامي در اين منطقه اهميت استراتژيک خليج فارس را دوچندان کرده است و به اصطلاح يک ژئوپلتيك جديد در آن فراهم كرده است.
سرزمين ايران همچنين از موقعيتگذرگاهي ويژهاي برخوردار است. موقعيت گذرگاهي وضعيتي است که يک کشور را در کنار تنگههاى مهم و استراتژيك قرار ميدهد. قرار گرفتن ايران در كنار تنگه هرمز به عنوان يکي از مهم ترين تنگه هاى دنيا و اشراف آن بر تمامي حاشيه شمالى آن، اين کشور را داراي موقعيت گذرگاهى ويژه اى ساخته است. تـنـگـه هـرمـز يـكـى از چـهـارده گـلوگاه استراتژيك و ممتاز جهان است و از جـنـبـه ارتـبـاطى، اقتصادى و ژئواستراتژيكى داراى اهميت است. همچنين ميزان بالاي وابستگي منافع غربي به اين تنگه آن را به مـثـابـه يـك «نـقـطـه فـشـار و كـنـتـرل» قرار داده كه از طريق بستن آن مى توان موتور حركت اقتصاد صنعتى غرب را متوقف سـاخـت. به تعبير نيکسون «نـفـت، خـون صـنـعـت مـدرن اسـت و مـنطقه خليج فارس قلبى است كه اين خون را مانند تلمبه به جـريـان مـى اندازد و راه هاى دريايى پيرامون خليج فارس (تنگه هرمز)شريان هايى هستند كه اين خون حياتى از آنها مى گذرد»13
منابع غني
ايران به لحاظ منابع انرژي، معادن و ذخاير طبيعي نيز يکي از غنيترين کشورهاست. از جهت نفت و گاز ايران با در اخـتـيـار داشـتـن حـدود 992 مـيـليـارد بـشـكـه، مـعـادل 410 درصـد از كـل سـهـم جـهـانـى و17 از ذخـاير نفتى منطقه خليج فارس به خود اختصاص داده است.14 همچنين با اهميت يافتن نفت درياى خزر که به گفته برخي کارشناسان نفتى قرن بيست و يكم قرن بهره بردارى از حوزه هـاى نـفـت و گـاز دريـاى خـزر است، منابع ايران به مراتب غنيتر ميشود. از ذخاير نفتى جهان که در آخرين بررسى هاى زمين شناسى قريب به 1000 ميليارد بشكه برآورده شده، حدود 200 ميليارد بشكه آن متعلق به كشورهاى ساحلى درياى خزر است.
از نـظـر مـيـزان ذخـايـر گـاز طـبـيـعـى نـيـز، ايـران 15 درصـد از ذخاير گاز جهان و بيش از 45 درصد از گاز كشورهاى مـنـطـقـه خـليـج فـارس را در اخـتـيـار دارد كـه در مقياس جهانى پس از روسيه در رتبه دوم قرار گرفته است.15
عـلاوه بـر نفت و گاز، ايران به لحاظ معادن نيز از غناي بالايي برخوردار است. از جمله اين ذخاير، مى توان به سنگ آهن، مس، سرب، روى، آنـتـيـمـون، مـنـگـنـز و طـلا اشـاره كـرد. عـلاوه بـر ايـنـهـا اورانـيـم، زغال سنگ، نمك، گوگرد، گچ، آهك و سنگ هاى قيمتى را نيز بايد در زمره منابع طبيعى ايران ذكر نمود.
1- حديث ولايت، بيانات در تاريخ 19/08/1385
2-محمد تقي جعفري، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، ص 285.
3-محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 77، ص 173.
4-امام خميني، صحيفه نور، ج 17، ص 307.
5-علي دواني، نهضت روحانيون ايران، ج 1، ص 38.
6-ميشل فوکو، ايرانيها چه رؤيايي در سر دارند، ص 29ـ 30.
7-حديث ولايت، مقام معظم رهبري، پيام به ملت شريف ايران، در تجليل از امام امت و تأكيد بر وحدت و حفظ آمادگى مردم در صحنه
18/03/1368.
8-حديث ولايت، مقام معظم رهبري، بيانات در ديدار ايثارگران، در سالروز ورود آزادگان به ميهن اسلامى 29/05/1376
9-تشيع، مقاومت و انقلاب، مجموعه مقالات کنفرانس بين المللي دانشگاه تلآويو (1984)، ص 60.
10-ر.ک: مجله موعود، دکتر بلخاري، شمارههاي 26 و 25. نقل از: مسعود پورسيد آقايي، «عاشورا و انتظار»،ص 44.
- Nicholas Spykman11
12- ريـچارد نيكسون، جنگ حقيقى، ترجمه جعفر ثقة الاسلامى، تهران: نوين، 1362، ص 121.
13-ريچارد نيکسون، جنگ واقعي و صلح واقعي، ترجمه على رضا طاهرى، (تهران: كتاب سرا، 1364)، ص 136.
14-پـيـروز مـجـتـهد زاده، كشورها و مرزها در منطقه ژئوپلتيك خليج فارس، تهران، دفتر مطالعات سياسى و بين المللى وزارت امور خارجه، 1372، 53 ـ55.
15- وزارت نـفـت جـمـهـورى اسـلامـى ايـران، نـشـريـه مشعل، شماره 70، 24 9، 1375.