تفسير و تبيين حدود واژهها و نهادها، راهي براي نزديكي ديدگاهها
از ظريفترين و عميقترين برنامههايي كه مرحوم شيخ براي مقابله با خطر بدعت و التقاط از انقلاب بكار برد و از اين طريق، بسياري از دوستان صادق را از قرار گرفتن در موضع مخالفت خود نجات و در كنار خود قرار داد، تفسير واژهها و بحثهاي فكري عميق و دقيق بر مبناي اصول اسلامي ـ فقهي بود. اين سياست اصولي باعث شد كه در كشاكش اين مبارزه فكري، بسياري از برنامهها و جريانات انحرافي، چون حباب، روي آب ميآمد و نابود ميشد؛ بعنوان مثال، ايشان در مورد مجلس، كه همگي اصل آن را قبول داشتند، شبههها و القائات متخاصمان را رفع ميكرد و آنگاه با مطرح ساختن مجلس اسلامي، گروهي از علماي نجف را در كنار خود قرار ميداد و مغرضان و مشروطهخواهان غيرمذهبي غربگرا را از صفوف انقلاب مشروطيت جدا ميكرد. اين موضوع در روزنامة لوايح شيخ چنين شرح داده شده است:
بايد برادران ملتفت شوند... كه فهميديد كسي ضد مجلس نيست. علما هم اختلافي ندارند كه مجلس بايد بر اساسة اسلام باشد.27
بايد از دشمنان دين و منكرين اسلام و بدخواهان شما جلوگيري بكنند و راه و رخنة تصرفات اينها را در مجلس شوراي مسلمين مسدود بفرمايند و دارالشّوري كبراي ملي اسلامي شيعي جعفري را از پارلمنتهاي فرنگ، فرق بگذارند. مملكت ايران از هزار و سيصد و چند سال قبل، از آيين زردشتي به دين مبين محمدي (ص)شرف انتقال پذيرفته است...28
در يكي ديگر از لوايح، دربارة لفظ مشروطيت و حدود آن با ژرفبيني و دقت تمام چنين نوشته شده است:
با كمال توقير و احترام، خدمت وكلاي محترمين مجلس شوراي ملي زحمت عرض ميدهيم از آنجايي كه لفظ «مشروطه» تا بحال در اين مملكت مستعمل نبوده است، فعلاً كه اين لفظ در السنه دائر است، چون مردم اين مملكت با استعمال آن مأنوس نيستند، هر كس اين لفظ را طوري معني ميكند و مقصود از اين كلمه را به وجهي بيان مينمايد؛ خاصه كه اين كلمه در اغلب السنه به لفظ حريت و آزادي، حريت مطلقه است و اينطور ميفهمانند كه مجلس مقدس در تمام امور مردم دخالت ميكند و حتي امور شرعيه را در تحت مشورت گذرانده ...
اولاً : معني مشروطيت چيست و حدود مداخلة مجلس تا كجا است و قوانين مقرره در مجلس ميتواند مخالف شرعيه باشد يا خير؟
ثانياً: مراد از حريت و آزادي چيست و تا چه اندازه مردم آزادند و تا چه درجه حريت دارند؟....29
نه نفي انقلاب و نه بدعت، اصلاح با ضابطة اجتهاد
چنانكه اشاره شد، مرحوم شيخ از مبارزان باسابقه و از پيشگامان نهضت بيداري به رهبري مرحوم آيتالله ميرزاي شيرازي بود. مرحوم شيخ در قيام بزرگ تحريم دخانيات در تهران، زحمات بسيار كشيد و حتي قبل از قيام تنباكو نيز در زمينة تحريم كالاهاي اجنبي، از فعالان و اركان مهم روحانيت بود؛ همچنين در انقلاب مشروطيت، پيش از همة علماي تهران، خواهان گسترش و نفوذ و پيروزي نهضت در برابر استبداد و استعمار بود؛ و هم او بود كه ميخواست دست اجنبي را بكلّي از مملكت اسلامي قطع كند و با تفسير مذهبي از مشروطه، آن را وسيلة رشد و تحرك جامعة اسلامي قرار دهد. بنابراين، اگر در شرايط موجود آن روز و نفوذ خط التقاط نامرئي سكولاريسم در نهضت، به نفي مطلق انقلاب ميپرداخت، با شكست آن، مملكت به وضع سابق خود برميگشت و وضعي پيش ميآمد كه خود شيخ سالها با آن مبارزه كرده بود. در چنين موقعيتي كه هر دو راه موجود (نفي انقلاب و قبول بدعت)، راه «مغضوبين» و راه «ضالين» بود، شيخ با مطرح كردن آرمانهاي اصيل و اولية جنبش و لزوم مطابقت خطمشي سياسي و اجتماعي و ... انقلاب، با معيارهاي اصيل اسلامي، راه سومي را برگزيد تا بدينوسيله بتواند هر دو خطرِ ايستگرايي(نفي انقلاب) و انحراف (بدعتگزاري) را برچيند و راه را براي انقلاب در شكل راستين و فعاليت هاي اسلامياش بگشايد.
بنابراين، از آنجا كه اساس مشروطه بر شورا و مجلس بود و قانونگذاري از سوي نمايندگان ملت، ازمهمترينواصيلترين اهداف آن بشمار ميرفت، طرح اولية شيخ در اين مورد اين بود كه يك هيئت از فقهاي واجد صلاحيت، بر قوانين طرح شده در مجلس نظارت داشته باشند تا قوانين مصوبه در آن با موازين شرعي مطابقت داشته باشد. اصول اساسي طرح ايشان چنين است:
اين مجلس مقدس شوراي ملي كه به توجه و تأييد حضرت امام عصر (عجلالله فرجه) و بذل مرحمت ... و مراقبت حجج اسلاميه (كثرالله امثالهم) و عامة ملت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصري از اعصار، مواد قانونية آن، مخالفتي با قواعد مقدسة اسلام و قوانين موضوعة حضرت خيرالانام (عليه و علي آله الصّلوة والسلام من الله الملك العلام) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مخالفت قوانين موضوعه با قواعد اسلاميه، بر عهدة علماي اعلام (ادامالله بركات وجودهم) بوده و هست، لهذا رسماً مقرر است در هر عصري از اعصار، هيئتي كه كمتر از پنج نفر نباشد، از طراز اول مجتهدين و فقهاي متدينين تشكيل شود كه قوانين موضوعه را قبل از تأسيس بدقت ملاحظه و مذاكره نمايند؛ و هر يك از آن مواد مصوبه كه مخالف با قوانين شريعت باشد، عنوان قانونيت پيدا نخواهد كرد؛ و امر اين هيئت علما در اين باب، مطالع و متبع است و اين ماده هيچوقت تغييرپذير نخواهد بود.
حررهالاحقرفضلالله النّوري30
به دنبال اين روية سياسي و فكري شيخ، مخالفان، ديگر نميتوانستند به ناسزاگويي و جوسازيهاي خود ادامه دهند و لذا مجبور بودند يكي از دو راه را برگزينند:
يا اصل مزبور را بپذيرند كه در اينصورت قوة قانونگذاري با نظارت فقها، كار خود را آغاز ميكرد و بديهي است كه تطبيق قوانين با شريعت، از نفوذ بدعت جلوگيري ميكرد و يا آن را رد كننند كه در اينصورت چهرة انحرافيشان براي مراجع و علماي طرفدار مشروطه آشكار ميشد و اين امر سبب ميشد كه همة علما در يك سنگر و در كنار هم قرار گيرند؛ و بدعتگزاران را از مجلس بيرون بريزند و آنان را از پستهاي حساس و ردههاي بالاي مملكت بركنار كنند.31
در ضمن بايد توجه داشت عناصر طرفدار سياست تجدد و تمدن، بر پاية تقليد و نفي هويت و اصالتها، به هيچوجه نميخواستند كه در اول راه رسوا شوند و اهداف آيندة آنان فاش شود؛ اين بود كه با بستهبودن اين دو راه، به شيطنت جديدي متوسل شدند و در اول كار با تشكيك و پشت هم اندازي و اينكه مگر ممكن است نمايندة ملت هم مسلمان نباشد و يا اينكه آقايان علما در بين نمايندگان حضور دارند، سعي در انحراف موضوع و براندازي اصل نظارت مجتهدين بر قوة مقننه را داشتند. اما جبهة تازهاي كه مرحوم شيخ در مقابلشان گشوده بود، يك جبهة سياسي تازه و برخاسته از بطن موضع فكري و فقهي شيخ شهيد بود و از غربزدهها كسي را نميرسيد كه در برابر ايشان به استدلال و يا احتجاج شرعي توسل جويد؛ بدين جهت، ادلة قوي شيخ البته خيلي سريع بر ساير طرز تفكرها غالب آمد و اين درحقيقت غلبة ضوابط اجتهادي بر بدعت غربگرايي بود و اثرات ميمون و حسن اين سياست خيلي زود بر همگان مشهود و معلوم شد. مرحوم آخوند خراساني و مرحوم شيخ عبدالله مازندراني هم به تأييد اين خط سياسي پرداختند و نزديكي فكري و اصولي آنان از هر دو طرف هويدا شد؛ چنانچه در تلگراف زير نيز مشخص است:
از نجف اشرف توسط جناب حجهالاسلام نوري (دامت بركاته)، مجلس محترم شوراي ملي (شيّدالله اركانه).
مادة شريفة ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامة اساسيدرج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها منالشّرعيات به موافقت با شريعت مطهره، منوط نمودهاند، از اهم مواد لازمه و حافظ اسلاميت اين است و چون زنادقة عصر به گمان فاسد حريت، اين موقع براي نشر زندقه و الحاد مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده، لازم است مادة ابدية ديگر، در دفع اين زنادقه و اجراي احكام الهيه (عزّاسمه) بر آنها و عدم شيوع منكرات درج شود، تا بعونالله تعالي نتيجة مقصود بر مجلس محترم مترتب و فرق ضاله، مأيوس و اشكالي متولد نشود؛ انشاءالله تعالي.
الاحقرالجاني محمد كاظم الخراساني ، الاحقر عبدالله المازندارني
هفتم جمادي الاولي32
شيخ فضلالله نوري به دنبال بدست گرفتن ابتكار عمل در جهت برداشتن نقاب از چهرة بدعت، كل خواستههايش را در سه ماده مطرح كرده و نشر ميكند كه در دنبالة ضابطة قبلي در جهت اصلاح نهضت مطرح ميشود:
اولاً: تلو كلمة مشروطه دراول قانون اساسي تصريح به كلمة مباركة مشروعه و قانون محمدي (ص) بشود.
ثانياً : آنكه لايحة نظارت علما كه به طبع رسيده، بدون تغيير، ضمّ قانون شود و تعيين هيئت نظار هم در همة اعصار فقط با علما و مقلّدين باشد، چه آنكه خودشان تعيين بفرمايند يا به قرعة خودشان معين شود؛ و مادهايكه حضرت حجةالاسلام آقاي آخوندخراساني ـ مدظله ــ كهتلگرافاً به توسط حجةالاسلام آقاي حاجي شيخ فضل الله ــ دامت بركاته ــ از مجلس محترم خواستند امتثالاً لامره الشّريف در قانون اساسي درج شود.
ثالثاً: اصلاحات مواد قانونيه از تقييد و تخصيص عمومات و استثناء مايحتاج الي الاستثناء مثل تهذيب مطبوعات و روزنامجات از كفريات و توهينات به شرع اهل شرع و غيرها كه در محضر علماي اعلام و وجوه از وكلاء واقع شود، بايد به همان نحو در نظامنامه بدون تغيير و تبديل درج شود. انشاءالله تعالي.33
استبداد سكولاريسم مشروطه
اولين عكسالعمل مخالفان در مقابل اين برنامة منظم و تدريجي مرحوم شيخ فضلالله، اين بود كه هر طور شده مردم را از حقايق و عمق تفكرات ايشان دور نگه دارند و از پخش آن در سطح كشور جلوگيري كنند. در بين مطبوعات تهران، روزنامة صبح صادق، به درج اين اصل و نظريات شيخ كه در لايحه انعكاس يافته بود، پرداخت و در مقابل، عدهاي از عوام كه تحريك شده بودند، به ادارة روزنامه هجوم بردند، در و پيكر آن را شكستند و صدمات زيادي بر آن وارد آوردند؛34 آنچنانكه دستاندركاران روزنامة مزبور بر اثر فشارهاي وارد مجبور شدند در شماره چهل و هشت را تجديد نموده و چنين بنويسند:
اعتذار چون در نمرة چهل و هشت روزنامة صبح صادق، لايحة منسوب به جناب شيخ فضلالله درج شده بود كه درج و انتشار آن بدون اطلاع مدير روزنامه بوده و اجزاي اداره به مقتضاي خبرنگاري، آن لايحه را در ضمن روزنامه درج كردهاند، اينك محض اطلاع مشتركين مينگارد كه اين نمره چون به خلاف وظيفه و ترتيب ادارة روزنامه درج شده و مدير اداره از آن بكلي بيخبر و بياطلاع بوده است، لهذا آن نمره را بكلي ساقط و باطل كرده، نمره چهل و هشت را تجديد كرديم و از سهو و اشتباه اداره، از آقايان معذرت ميخواهيم.35
شايد براي مطبوعاتي كه آنچنان دم از آزادي بيان و افكار ميزد، اين بدترين نوع رسوايي باشد كه از درج يك لايحه، چنان وحشتزده شود كه عذرخواهي كند.
اين مطالب موفقيت جبههاي را كه شيخ گشوده بود، بخوبي نشان ميدهد؛ چرا كه با پافشاريهايي كه ايشان كردند، مجلس مجبور به تصويب متمم قانون اساسي شد، هرچند كه در لايحة شيخ دست بردند، مفاد آن را تغيير دادند و بصورتي ضعيف، تصويب كردند. در اينجا مناسب است متن متمم دوم قانون اساسي را عيناً نقل كنيم تا با مقايسة آن با لايحة اولية شيخ، تغييراتي كه در آن دادهاند، ارزيابي شود:
مجلس شوراي ملي كه به توجه و تأييد حضرت امام عصر (عجلالله فرجه) و بذل مرحمت اعليحضرت شاهنشاه خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلاميه (كثرالله امثالهم) و عامة ملت ايران تأسيس شده است، بايد در هيج عصري از اعصار، مواد قانونية آن مخالفتي با قواعد مقدسة اسلام و قوانين موضوعة حضرت خيرالانام (ع) نداشته باشد؛ و معين است كه تشخيص مخالفت قوانين موضوعه با قواعد اسلاميه، برعهدة علماي اعلام (ادامالله بركات وجودهم) بوده و هست. لهذا رسماً مقرر است در هر عصري از اعصار، هيئتي كه كمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدين و فقهاي متدينين كه مطلع از مقتضيات زمان هم باشد به اين طريق كه علماي اعلام و حجج اسلام مراجع تقليد شيعه، اسامي بيست نفر از علما را كه داراي صفات مذكوره باشند، معرفي به مجلس شوراي ملي نمايند، پنج نفر از آنها را يا بيشتر به مقتضاي عصر، اعضاي مجلس شوراي ملي بالاتفاق يا به حكم قرعه تعيين نموده، به سمت عضويت بشناسند تا موادي را كه در مجلس عنوان ميشود، بدقت مذاكره و غور و بررسي نموده و هريك از آن موادمعنونه كه مخالفت با قواعد مقدسة اسلام داشته باشد، طرح و رد نمايند كه عنوان قانونيت پيدا نكند و رأي اين هيئت علما در اين باب مطاع و متبع خواهد بود و اين ماده تا زمان ظهور حضرت حجة (عجلالله فرجه) تغييرپذير نخواهد بود.36
چنانچه لايحة تصويبي با اصل اولية شهيد شيخ فضلالله مقايسه شود، معلوم ميشود كه چهار تغيير عمده در آن دادهاند. در اصل پيشنهادي شيخ:
1-هيئت طراز اول خارج و مستقل از مجلس بود.
2-تعداد اعضاي هيئت طراز اول مشخص نبود.
3-مرجعي براي تشخيص و تعيين هيئت طراز اول پيشبيني نشده بود.
4-عالم بودن مقتضيات عصر به عنوان شرط نيامده بوده.
با تغييراتي كه در لايحه اوليه داده شد استقلال كامل و پرقدرت هيئت نظارت فقها كه در حكم شوراي نگهبان بود از آن گرفته شد.
چنانچه لايحة تصويبي با اصل اولية لايحة شهيد شيخ فضلالله مقايسه شود، معلوم ميشود كه چهار تغيير عمده درآن دادهاند:
واين، كاملاً نشان ميدهد كه قدرت و استقلال فقهاي ناظر بر مجلس، تا چه اندازه در جهت محو بدعت و نابودي توطئة عوامل نفوذ مغربزمين در قانون ايران اثر داشته؛ همچنين بخوبي روشن ميسازد كه چرا در جهت محو يا كم جلوهدادن آن، اينقدر تلاش ميشده است.
در هرحال، ضابطة اجتهادي شيخ در قالب لايحة نظارت فقها، هرچند بطور كامل به اجرا درنيامد، ولي باعث شد كه با همان تصويب نيمبند هم روحاني نيرومندي چون شهيد مدرس روانة مجلس شود؛ و او تا پايان دورة ششم مجلس، همچون سدي محكم در مقابل طرفداران بدعت و نفوذ استعمار غرب بايستد؛ و اين، بيشك از بركات همان دقتي بود كه شيخ، ابتكار و پيشنهاد كرد.
از بركات ديگر آن طرح اجتهادي اين بود كه در ازمنة بعدي و در انقلاب بزرگ اسلامي معاصر هم، آن ضابطة اصيل، از مباني و اصول محكمه و متقن نظام اسلامي در تصويب قوانين باشد و بيترديد درس مشروطيت و مخالفت با اين نهاد كه ضامن اسلاميت مصوبات مجلس بوده و هست، به ما نشان ميدهد و ميآموزد كه اين ضابطة اجتهادي و نهاد مقدس حكومتي، محكمترين مانع نفوذ بدعت در هر قالب و عنوان، اعم از روشنفكري، غربگرايي و شبه انقلابي التقاطي، بوده و هست.
اي كاش شهيد نوري زنده بود و به ثمر رسيدن مبارزات خود را به شكل تدوين قانوني آن ميديد تا تسلي خاطري باشد بر عذابي كه در دوران صدر مشروطيت تحمل كرده بود! خدايش رحمت كند و ما را قدردان نعمت والاي اسلام بنمايد!
زعيم نهضت اسلامي معاصر، امام خميني(ره) بيان مهمي از اين درسآموزي فرمودهاند كه براي حسن ختام مبحث، به چند بخش از آن اشاره ميشود:
در جنبش مشروطيت، همين علما در رأس بودند. اصل مشروعيت، اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و اين پيش رفت و آنقدر كه آنها ميخواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و قانون اساسي در كار باشد، لكن بعد از آنكه شد، دنبالهاش گرفته نشد. مردم بيطرف بودند؛ روحانيون هم رفتند، هر كس به سراغ كار خودش؛ از آن طرف، عمال قدرتهاي خارجي بخصوص در آن وقت انگلستان، در كار بودند كه اينها را از صحنه خارج كنند يا به ترور يا به تبليغات، گويندگان و نويسندگان آنها كوشش كردند به اينكه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست را به دست آنهايي كه به قول آنها ميتوانند، بدهند يعني فرنگرفتهها و غربزدهها و شرقزدهها؛ و كردند آنچه را كردند، يعني اسم مشروطه بود، واقعيت استبداد اگر روحانيون به ملت، خطبا، علما، نويسندگان و روشنفكران متعهد، سستي بكنند و از قضاياي صدر مشروطه عبرت نگيرند، بر سر اين انقلاب آن خواهد آمد كه بر سر انقلاب مشروطه آمد.37 متمم قانون اساسي با زحمت علما درست شد؛ لكن عمل نكردند. الآن اين دولتي كه در سر كار است [مربوط به زمان طاغوت است]، الآن اين وكلاي ايران قانوني نيستند؛ قوانين اساسي مجلس ايران رسمي نيست، اين مجلس ايران برحسب قانون اساسي بايستي پنج نفر از فقها ناظر برش باشند.38 اگر شما، اگر ملتها اين طايفه را حفظ نكنند (علما)، بدانيد كه سرنوشت شما، زمان مشروطه خواهد شد كه روحانيون اين كار را درست كردند و دست استبداد را كوتاه كردند، لكن دوباره به واسطة اينكه ملت مجتمع نبود و با روحانيت آنطور سازش و اطاعت نداشت، مشروطه را آنها بپا كردند و ديگران آمدند.39
پی نوشت ها:
1 - رک : تاریخ تحولات سیاسی ایران(بررسی مولفههای دین- حاکمیت- مدنیت و تجدد و مدنیت در تکوین دولت- ملت در گستره هویت ملی ایران)، موسی نجفی، موسی فقیه حقانی ، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۱. در فصول پنجم، ششم و نوزدهم به این موضوع پرداخته شده است.
2 - همچنين طبق مداركى كه موجود است ميرزاى شيرازى مراجعه كنندگان از ايران را به شيخ فضلالله ارجاع مىدادند و حتى گفته بودند: «مگر حاج شيخ فضلالله در تهران نيست كه به من مراجعه مىكنيد، ميان من و شيخ فضلالله ضديتى نيست، ايشان خود من و نفس من است .» (على كاظمى، خاطرات مستر همفر با مقدمه حسين لنكرانى، بى جا، تهران، چاپ دوم، 1400 ف، ص18- 17)
3 - برای مطالعه بیشتر رک: زندگینامه شهید شیخ فضلالله نوری،حسین اسحاقی، تهیه کننده مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما: دفتر عقل، ۱۳۸۷. ستاره بردار،نگاهی به زندگی شهید شیخ فضلالله نوری، عباس آقایی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳.
4 - برای مطالعه بیشتر دربارهی نهضت «تحریم تنباکو» ر ک به: تاریخ دخانیه، حسن اصفهانی کربلایی؛ بهکوشش رسول جعفریان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.سده تحریم تنباکو، بهاهتمام موسی نجفی، رسول جعفریان ، تهران: امیرکبیر.تحریم تنباکو در ایران، نیکیر. کدی ؛ ترجمه شاهرخ قائممقامی، تهران: امیر کبیر.
5- برای مطالعه بیشتر رک: اندیشهی سیاسی شیخ فضلالله نوری، علیمحمد صالحی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تحلیلی از نقش سهگانه شهید شیخ فضلالله نوری در نهضت تحریم تنباکو،علی ابوالحسنی، تهران: پیام آزادی.
6- برای شناخت از حیات و اندیشه های اجتماعی ، سیاسی، فقهی و عرفانی آقا نجفی ر ک : حکم نافذ آقانجفی، موسی نجفی، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم.
7 - با موقعيتى كه براى شيخ در ايران فراهم گشته بود، ايشان در امور مختلف محل رجوع و ملجا و ماواى مردم گرديده بود و آنان در مسائل گوناگون براى دريافت راه حل و ارشادهاى لازم به ايشان مراجعه مىكردند، بهگونهاى كه احتشام السلطنة در «خاطرات» خود مىنويسد:«شيخ فضلالله نورى مجتهد، بعد از تكميل تحصيلات خود در نجف اشرف و نيل به مقام اجتهاد در سال 1288 ق . به تهران بازگشت . قريب چهل سال در تهران رياست و مرجعيت داشت و ترافع دعاوى عموم، به محضرش ارجاع مىشد و مجلس درسش ممتاز بود . قبل از نهضت مشروطه در برخوردهايى كه ميان مردم و دربار به وجود مىآمد، همواره او رهبر و پيشواى خلق بود . از جمله در مساله رژى و غائله تنباكو او به حمايت از مردم قيام كرد .» (خاطرات احتشام السلطنة، به كوشش سيد محمد مهدى موسوى، تهران، 1367، ص 20 .)
8- این كتاب در ترجمه و زندگی نامه علماء و ادباء است كه در آن به ذكر تراجم علماء و ادباء معاصر و كسانی كه به عصر مؤلّف نزدیك بوده اند، پرداخته شده است. مؤلّف (شیخ محمد حسین حرز الدین) از زندگی نامه علمای حدود سال 1150 هـ . ق شروع و تا عصر خود ادامه می دهد. در ذكر هر شخص به زندگی وفات، اساتید، شاگردان و تألیفات او اشاره كرده و از ذكر فضائل و خصوصیّات اخلاقی و فردی آنها غافل نشده است. كتاب معارف الرجال در نوع و موضوع خود، كتابی بی نظیر و مورد اعتماد علماء و بزرگان می باشد.
9 - حضرت امام خمینی(ره) در این رابطه معتقدند:«حتي قضيه مرحوم آقا شيخ فضلالله را در نجف هم يك جور بدي منعكس كردند اين جوي كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اسباب اين شد كه آقا شيخ فضلالله را با دست بعضي از روحانيون خود ايران محكوم كردند، و او را آوردند به وسط ميدان و به دار كشيدند وپاي آن هم ايستادند و كف زدند و شكست دادند اسلام را آن وقت و مردم هم غفلت داشتند از اين عمل، حتي علما هم غفلت داشتند.»(صحيفهنور، ج 18، ص 181. ) برای مطالعه بیشتر ر ک : پایداری تا پای دار(سیری در حیات پربار علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی شهید حاج شیخ فضلالله نوری)، علی ابوالحسنی(منذر)، تهران: گلگشت: هزار قصه؛ آخرین آواز قو( بازکاوی شخصیت و عملکرد شیخفضلالله نوری بر اساس"آخرین برگ" زندگی او، و "فرجام" مشروطه)، علی ابوالحسنی(منذر) ، تهران : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
10 . در آن زمان، به اعلاميههايي كه از طرف شخصيتها انتشار مييافت، لايحه ميگفتند.
* - تاريخ لايحه در متن ناخوانا بوده و احتمالاً ميتواند 26 جماديالثاني باشد.
11 - همان رضواني، لوايح آقا شيخ فضلالله نوري. نشر تاريخ . تهران 1362 ص 44.
12 . همان.
13. همان ص 45.
14. همان ص 52.
15. همان ص 32.
16- برای مطالعه بیشتر ر ک: اندیشه سیاسی نائینی، احمد بهشتی، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۲؛ پژوهشی در اندیشه سیاسی نائینی، جواد ورعی؛ تهیه مرکز تحقیقات علمی، قم: مجلس خبرگان رهبری، ۱۳۸۲.
17 . همان.
18 . همان ص 44 ـ 45.
19 . همان ص 57.
20. همان.
21 - همان ص 54.
22- ميرزاحسين نائيني، تنبيهالامّة و تنزيه الملّة، تهران، شركت سهامي انتشار، ص 36.
- 23ر ک: قیام آیت الله حاج آقانورالله اصفهانی، اسدالله رسا، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، ۱۳۸۴؛ اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، ۱۳۸۴.
24- موسي نجفي، حكم نافذ آقا نجفي، قم، انتشارات اسلامي، 1371.
25- جلال آلاحمد به عنوان يكي از روشنفكران و پيشروان انديشه غربزدگي، به دار آويختن شيخ را نماد مقاومت در برابر استيلاي غرب بيان كرده و چنين هشدار میدهد: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون بيرقي ميدانم كه به علامت استيلاي غربزدگي پس از دويست سال كشمكش بر بام سراي اين مملكت افراشته شد و اكنون در لواي اين پرچم، ما شبيه به قومي از خود بيگانهايم، در لباس، خانه و خوراك و ادب و مطبوعات و خطرناكتر از همه در فرهنگمان فرنگي مآب ميپروريم و فرنگي مآب راهحل هر مشكلي را ميجوييم.» (جلالآل احمد، غربزدگي، تهران، چاپ رواق، 1356، ص 78) و حتی مورخی چون کسروی در تاریخ مشروطۀ خود به جایگاه برتر روحانیت در رهبری انقلاب، و حتی اهمیت نقش شیخفضلالله اذعان دارد. همو کوششهای تنی چند از پیشوایان غیردینی مشروطه را برای تقلید از تمدن اروپا و وابستگی عمیق آنها را به «اروپاییگری» باعث ناکامی انقلاب مشروطیت میداند. (کسروی، احمد، آیین، جلد2 ،تهران، 1356، ص28)
26 - لذا می توان گفت مهمترین عبرت نهضت مشروطیت، لزوم دشمن شناسی است. بیتوجهی سران نهضت به استعمار و نقش آن در انحراف حرکت عدالتخانه ملت ایران باعث شد که راه نفوذ عناصر وابسته به استعمار باز شده و عناصر مشکوکی نظیر اردشیر جی(سرجاسوس انگلیس و عضو لژ فراماسونری بیداری)، محمد علی فروغی، سردار اسعد، تقی زاده و ... در بدنه نهضت رسوخ و سرانجام آن را به انحراف بکشانند. انحراف و شکست مشروطیت که صادقترین هواداران خود را قربانی کرد ، صحت دیدگاه و دشمن شناسی شریعتخواهان را به اثبات رساند . همین امر از سوی دیگر، اشتباه دیگر شریعت خواهان را در همکاری با عناصری که هیچ سنخیتی بین آنان و رهبری نهضت وجود نداشت را اثبات میکند. امام خمينى(ره) در اين باره مىفرمايند: «از اول مشروطه را اينها درست كردند، اين شياطين متوجه مسايل بودند، روحانيون و مؤمنينى كه تبع آنها بودند، بازى دادند اينها را، خدعه كردند، متمم قانون اساسى را قبول كردند وليكن وقت عمل، عمل نكردند به متمم قانون اساسى، يعنى پنج نفر مجتهد در مجلس نياوردند.» (صحيفه نور، ج 2، ص 285) ایشان درباره شگردى كه عمّال سياست خارجى در مشروطه براى جایگزينى افراد غربزده به جاى روحانيت به كار بستند، مىفرمايد: «عمّال قدرتهاى خارجى و خصوصاً در آن وقت انگليسيان در كار بودند [و مى خواستند] كه اينها را از صحنه خارج كنند يا به ترور و يا به تبليغات. گويندگان آنها كوشش كردند به اين كه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست را بدهند به دست آنهايى كه مى توانند به قول آنها; يعنى فرنگ رفتهها و غرب زدهها و شرقزدهها. كردند آنچه را كه كردند. يعنى اسم، مشروطه بود ولى واقعيت استبداد; آن استبداد تاريك ظلمانى، شايد بدتر و حتماً بدتر از زمان هاى سابق» (صحیفه نور، ج 15، ص 202)
27. لوايح آقا شيخ فضلالله نوري همان ص 53.
28 . همان صص 55 ـ 56.
29 . همان ص 67.
30. روزنامة انجمن مقدس ملي اصفهان، سنة1325 قمري.
31- امام خميني(ره) كه به وضوح بر اين مسئله واقف بود، در دفاع از شيخ فضلالله نوري و تقبيح رفتاري كه با وي شده است، چنين فرمودند: «شيخفضلالله رحمةالله ايستاد كه، مشروطه بايد مشروعه باشد قوانين بايد قوانين اسلام باشد در همان وقت كه ايشان اين امر را فرمود ومتمم قانون اساسي هم از كوشش ايشان بود، مخالفين، خارجيها كه چنين قدرتي را در روحانيت ميديدند كاري كردند در ايران كه شيخ فضلالله مجاهد مجتهد داراي مقامات عاليه را، دادگاه درست كردند.»
32. لوايح آقا شيخ فضلالله نوري، ص 47.
33 . همان ص 48.
- 34 کسروی در این رابطه می نویسد:«آن یک اصل را که گفتیم حاجی شیخ فضل الله نوشته و برای افزوده شدن به قانون اساسی پیشنهاد می کرد، در این روزها آن را به چاپ رسانید و در میان مردم پراکندند. روزنامه ی صبح صادق هم آن را در شماره ی خود آورد، ولی مردم از این کار بد او، به خشم آمدند و به اداره ی روزنامه ریخته و آنچه را از آن شماره به دست آوردند پاره کردند.»(احمد کسروی، تاریخ مشروطه ی ایران، ج1، امیر کبیر، تهران: 1363، ص 361 )
35 . روزنامة صبح صادق، تهران، دوشنبه 21 ربيعالثّاني سنة 1325 قمري ص 1.
36 . روزنامة مجلس، سنة 1325 قمري.
37. درجستجوي راه از كلام امام، دفتر هشتم، ص 330.
38 . همان، ص 209.
39 . همان، ص 221.
فهرست منابع:
1- آواز قو( بازکاوی شخصیت و عملکرد شیخفضلالله نوری بر اساس"آخرین برگ" زندگی او، و "فرجام" مشروطه)، علی ابوالحسنی(منذر) ، تهران : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
2- آیین، کسروی، احمد، جلد2 ،تهران، 1356.
3- اعيان الشيعه، سيد محسن امين، بيروت 1960، چاپ چهارم.
4- اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، ۱۳۸۴.
5- اندیشه سیاسی نائینی، احمد بهشتی، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۲ .
6- اندیشهی سیاسی شیخ فضلالله نوری، علیمحمد صالحی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛
7- بنیاد فلسفه سیاسی در ایران(عصر مشروطیت) تلاقی اندیشه سیاسی اسلام و ایران با غرب. بانضمام دوازده رساله مهم سیاسی از آن عصر، موسی نجفی ، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۶.
8- پژوهشی در اندیشه سیاسی نائینی، جواد ورعی؛ تهیه مرکز تحقیقات علمی، قم: مجلس خبرگان رهبری، ۱۳۸۲.
9- پایداری تا پای دار(سیری در حیات پربار علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی شهید حاج شیخ فضلالله نوری)، علی ابوالحسنی(منذر)، تهران: گلگشت: هزار قصه.
10- تذکرة الغافل و ارشاد الجاهل، شيخ فضلالله نوري (در ردّ سیاست مشروطه که به فرمان شیخ و به دست میرزا علی اصفهانی تحریر شده و به تاریخ 1362 ه.ق در تهران انتشار یافته است؛)
11- تحریم مشروطیت، شيخ فضلالله نوري (در بیان علت موافقت اولیه و مخالفت ثانویه ایشان با مشروطیت که به تاریخ 1326 ه.ق در تهران انتشار یافت.)
12- تاریخ مشروطهی ایران، احمد کسروی، ج1، امیر کبیر، تهران: 1363
13- تاریخ دخانیه، حسن اصفهانی کربلایی؛ بهکوشش رسول جعفریان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
14- تاریخ تحولات سیاسی ایران(بررسی مولفههای دین- حاکمیت- مدنیت و تجدد و مدنیت در تکوین دولت- ملت در گستره هویت ملی ایران)، موسی نجفی، موسی فقیه حقانی ، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۱.
15- تحریم تنباکو در ایران، نیکیر. کدی ؛ ترجمه شاهرخ قائممقامی، تهران: امیر کبیر.
16- تحلیلی از نقش سهگانه شهید شیخ فضلالله نوری در نهضت تحریم تنباکو،علی ابوالحسنی، تهران: پیام آزادی.
17- ميرزاحسين نائيني، تنبيهالامّة و تنزيه الملّة، تهران، شركت سهامي انتشار.
18- حکم نافذ آقانجفی، موسی نجفی، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم.
19- خاطرات احتشام السلطنة، به كوشش سيد محمد مهدى موسوى، تهران، 1367.
20- خاطرات مستر همفر ، على كاظمى، بى جا، تهران، چاپ دوم.
21- زندگینامه شهید شیخ فضلالله نوری،حسین اسحاقی، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما: دفتر عقل، ۱۳۸۷.
22- سده تحریم تنباکو، بهاهتمام موسی نجفی، رسول جعفریان ، تهران: امیرکبیر.
23- ستاره بردار،نگاهی به زندگی شهید شیخ فضلالله نوری، عباس آقایی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳.
24- شرح زندگانی میرزای شیرازی، آقابزرگ طهرانی؛ ترجمه حمید تیموری، تهران: میقات، ۱۳۶۲ .
25- صحیفه نور، امام خمینی(ره)، تهران، نشر عروج .
26- غربزدگي، جلالآل احمد، تهران، چاپ رواق، 1356.
27- قیام آیت الله حاج آقانورالله اصفهانی، اسدالله رسا، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، ۱۳۸۴؛
28- مجموعهای از رسائل، اعلامیهها، مکتوبات، ... و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، محمد ترکمان ، تهران : موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۲.
29- مبانی فراماسونری، گروه تحقیقات علمی ترکیه ،ترجمه جعفر سعیدی
30- مقدمه فکری نهضت مشروطیت، علیاکبر ولایتی ، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
لوايح آقا شيخ فضلالله نوري ،هما رضواني، نشر تاريخ . تهران 1362.