انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی(ره)، توانست با تکیه بر تفکر اسلامی، نقش اسلام و مسلمانان را در عرصه های مختلف برجسته ساخته و عنصر هویت اسلامی را به عنوان واقعیتی پذیرفته شده در برابر هویت جهان شمول غرب قرار دهد. پس از حضرت امام(ره)، آیت الله خامنهای با رهبری مقتدرانه ی خویش، جریان بیداری اسلامی را دنبال کرده و سعی در احیا و تقویت این هویت نموده اند. در مقاله ذیل اهمیت عنصر«هویت اسلامی» در اندیشه مقام معظم رهبری بررسی میگردد.
آيت الله خامنه اى، رهبر معظم انقلاب، بیداری اسلامی را يك "فرهنگ جديد"، يك "فكر جديد" و يك "مسير جديد" براى بشريت می داند( بيانات در ديدار مسؤولان نظام06/08/1383) که پس از چند قرن انحطاط، بیدار شده و در پی احیای هویت اسلامی خویش است «امروز كه ملت هاى مسلمان، پس از چند قرن انحطاط و ركود و ذلت، در چهارگوشه ى جهان اسلام، به بيدارى و قيام لله گراييده اند.» (پيام به حجاج بيت الله الحرام26/03/1370)
در واقع «هویت اسلامی» سؤال اساسی کشورهای جهان سومی است. هویت اسلامی یعنی خودآگاهی جمعی که مردم این گونه کشورها به اصالت ها، ارزشها، و میراثهای اسلامی خود داشته باشند. نبود چنین آگاهی اجتماعی به وجود و هستی اجتماعی اسلامی خود، سبب وابستگی به کشورهای استعمارگر و در نتیجه نخستین عامل نفوذ فرهنگی کشورهای سلطهگر شد. آنها چنین القا کرده اند که ملتهای جهان سوم و از جمله مسلمانان از خود چیزی ندارند که در مدیریت اجتماعی، سیاسی و اداری آن را نشان بدهند و برای خود ملتی آگاه باشند که بتوانند سرنوشت خود را به دست گیرند و استقلال داشته باشند.
رهبر معظم انقلاب با آگاهی به این مهم، تأکید ویژه ایی بر «احیای هویت اسلامی» نموده و در بخشی از بیانات خود به وضعیت کنونی کشورها و اقبال مجدد مردم دنیا به مذهب، بعد از سالهای متمادی تسلط مکاتب الحادیِ لیبرالیستی و مارکسیستی اشاره میکند و اینکه مسلمانان مورد توجه مردم قرار گرفته اند؛ که نشان از اهمیت یافتن اسلام و تکامل نقش آفرینی مسلمانان در کشورهای اسلامی و غیراسلامی دارد: «امروز در كشورهاى ماركسيستى كه عمر و نسلى را با دورى از مذهب و بيگانگى از خدا گذرانده اند، بازگشت به مذهب احساس مى شود. در همان كشورها و در كشورهاى ديگر، نسبت به مسلمانان حساسيتى وجود دارد. حرف خيلى عجيبى است. كليساها در كشورهايى رونق پيدا كردند كه پنجاه سال- بيشتر يا كمتر- در اين كشورها يا لااقل در بعضى از نقاط آنها، زنگ كليساها به صدا در نيامده بود؛ يعنى گرايش به مذهب پديدار شد.» (بیانات در تاریخ 02/03/1369)
در ادامه از منظر دیگر به پیامد این رویکرد که همان فشار بر مسلمانان از سوی مستکبران است، پرداخته و علت تمامی این حوادث را این می داند که مسلمانان دیگر نمی خواهند زیر بار ذلت غرب و شرق رفته و به دنبال احیای"هویت اسلامی" خویشند: «اما در همين كشورها و در قلب اروپا و در كشورهاى مدعى آزادى و دمكراسى و در هند و در نقاط ديگر عالم، بخصوص روى مسلمانان فشار فوقالعاده ايى هست. علت چيست؟ اين مسأله را تحليل كنيد. آيا علت اين نيست كه دستگاه هاى جبار قدرت در همه جاى دنيا، احساس حيات نوينى نسبت به اسلام مىكنند؟ آيا به خاطر اين نيست كه مىبينند هويت اسلامى، بار ديگر در ميان جوامع مسلمان، نيرو و جان گرفته است.»(همان جا) در جایی دیگر به فراگیری این احساس اشاره نموده و می فرمایند: «نهضت اسلامى در دنيا، يك امر جدى است. احساس هويت اسلامى در ميان ملتهاى مسلمان، بلكه در ميان جمعيتهاى مسلمان- يعنى آنجايى كه مسلمين، يك ملت محسوب نمى شوند، بلكه يك جمعيت در اقليت هستند- يك امر واضح و غيرقابل انكارى است. گويى تمام عوامل دست به دست هم داده است، تا ايمان اسلامى و احساس مسلمانى را در باطن مسلمين عالم قوى كند و آن را به عمل و منش و تحرك بيرونى و ظاهرى تبديل بنمايد.»(بيانات در ديدار با اعضاى مجلس خبرگان25/04/1369)
یکی از علل اصلی احیای هویت اسلامی، وقوع انقلاب اسلامی در ایران می باشد که آیتالله خامنهای نیز به این نکته اشاره کرده و جریان نوین بیداری اسلامی را ناشی از گسترش و به عبارتی صدور معنوی انقلاب در جهان ذکر میکند: «امروز ملتهاى مسلمان بيدار شده و رو به حاكميت اسلام پيش مى روند. امروز شعارهاى اسلامى، كه تا چندى پيش فقط از حنجره ى ملت پيشرو و پيشاهنگ ما خارج مىشد، در ميان ديگر ملتهاى مسلمان نيز گسترش و جذابيت يافته و از شرق تا غرب، در همه جاى جهان اسلام، احساس هويت اسلامى را به ملتها برگردانده است.»(پيام به حجاج بيتاللهالحرام07/04/1369)
آیت الله خامنه ای در سالهای بعد(1384) که به جریان بیداری در بیانات خود اشاره مینمایند، دیگر از یک «واقعیت غیرقابل انکار» سخن به میان میآورند که سراسر جهان فراگرفته و حتی روشنفکرانی که روزی علاج درد جهان اسلام را در وابستگی به اردوگاه غرب و شرق میدانستند را هوشیار کرده که راه حل در خود اسلام و مسلمین است. این جریان به اندازه ای در جهان ملموس است که حتی غربیها و دشمنان اسلام نیز به آن معترفند: «امروز چند واقعيت در دنيا وجود دارد كه قابل انكار نيست. واقعيت اول، "بيدارى دنياى اسلام" است؛ در اين كسى نمىتواند ترديد كند. امروز مسلمانان عالم در همه ى نقاط جهان- چه در كشورهاى مسلمان، و چه در نقاطى كه در اقليت قرار دارند- احساس گرايش به اسلام و احساس بازيابى هويت اسلامى خودشان را مىكنند. امروز روشنفكران دنياى اسلام، دلزده ى از سوسياليسم و مكاتب غربى، به سمت اسلام گرايش پيدا كرده اند و علاج دردهاى بشريت را از اسلام مى طلبند و استفتاء مىكنند.»(بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام 11/06/1384)
طرح نظریۀ"برخورد تمدنها" می تواند از عکسالعملهای غرب در برابر این بیداری باشد؛ چرا که ملتهای مسلمان ظلمی که از سوی مستکبران بر آنان روا شده را فراموش نکرده و در پی احقاق حقوق خویش و قیام برعلیه استعمارگران می باشند. هانتیگتون بدون آن که به این واقعیت اشاره کند، میکوشد این تضاد روزافزون را به عنوان برخورد تمدنها مطرح نماید. بدین ترتیب می بینیم انقلاب اسلامی نه تنها موجب پیروزی ملت ایران بر رژیم ستمشاهی گردید، بلکه آغازگر حرکتی جهانی برای درهم شکستن نظم های زورمدارانه جهانی با تکیه بر بیداری و قیام ملتهای محروم و تحت ستم گردید.(محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، ص114-121)
امام خمینی(ره) در این زمینه ابراز میدارد: «بايد اين نهضت در تمام عالم- نهضت مستضعف در مقابل مستكبر- در تمام عالم گسترده شود. ايران، مبدأ، و نقطه اول و الگو براى همه ملتهاى مستضعف [باشد]. ملتهاى مستضعف ببينند كه ايران با دست خالى و با قدرت ايمان و با وحدت كلمه تمسك به اسلام، در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستاد و قدرتهاى بزرگ را شكست داد. ساير اقشار ملتها به اين رمز اسلامى، به اين رمز ايمانى، اقتدا كنند. در تمام اقشار عالم، مسلمين بپاخيزند؛ بلكه مستضعفين بپاخيزند. وعده الهى كه مستضعفين را شامل است، و مىفرمايد كه ما منت بر مستضعفين مىگذاريم كه آنها امام بشوند در دنيا، و وارث باشند. امامت حق مستضعفين است، وراثت از مستضعفين است؛ مستكبرين غاصبند، مستكبرين بايد از ميدان خارج بشوند.»(صحيفه امام، ج7 ،ص292)
لذا می بینیم گذشت ماهها از جريان بيداري اسلامي مردم منطقه و تحولات بيدارساز در كشورهاي عربي، در خطر قرار گرفتن و سقوط ديكتاتوريهاي دست نشانده غربي را در خاورميانه به دنبال داشته است. از اين رو آنچه بيش از پيش واقعيت اين جريانها را آشكار ميسازد، اعتراف و اظهار نظر سران كشورهاي غربي در خصوص سير حركت اين تحولات و جنس خيزش و جنبشهاي اخير مردم منطقه است. واقعيتي كه روند الگوسازي انقلاب اسلامي و تاثيرپذيري مردم مسلمان كشورهاي منطقه از الگوي توانمندي تحت عنوان جمهوري اسلامي ايران را نشان مي دهد؛ موضوعي كه در ابتداي شكلگيري خيزشهاي مردمي در خاورميانه و شمال آفريقا طي چند ماه گذشته، توسط رسانه هاي وابسته غربي به گونهاي ديگر تعبير و تفسير ميشد، اما آنچه امروز از اظهارنظرات ضد و نقيص و دوپهلوي سران غرب بويژه آمريكا و اسرائیل ميتوان برداشت كرد، اعتراف به شكست و پذيرش الگوپذيري خيزشهاي كشورهاي منطقه از انقلاب اسلامي است.
در همين رابطه نخستوزير رژيم صهيونيستي در اظهاراتش تلويحا به الهام گرفتن انقلابهاي منطقه از انقلاب اسلامي ايران اذعان ميكند. بنيامين نتانياهو در برلين در كنفرانس خبري ميگويد: «نميدانيم كه آيا تحولات در كشورهاي عربي شبيه انقلابهاي سال 1989 اروپاي شرقي عليه رژيمهاي اقتدارگرا بوده يا شبيه انقلاب اسلامي سال1979 است.» وي اضافه ميكند:«البته اميدواريم اين تحولات شبيه نوع اول باشد، ولي نميتوانيم در اين زمينه اطمينان داشته باشيم و سياست خود را براساس اين تحولات مشخص ميكنيم؛ 5 سال پيش انقلاب صدر در لبنان روي داد و يك ميليون لبناني به خيابانها ريختند و به ايجاد تحولات دموكراتيك در اين كشور اميد بستند، اما امروز پس از گذشت 5 سال با حزبالله روبهرو هستيم. همچنين ما چند سال پيش از نوار غزه عقبنشيني كرديم و اينك مجبوريم با حماس روبهرو باشيم.»
آیت الله خامنه ای، سکّاندار فرهیختهی انقلاب اسلامی، علت این تأثیرگذاری را ناشی از "پیام انقلاب" میدانند؛ که پیام انقلاب احیای هویت اسلامی در میان ملتهای مسلمان میباشد: «پيام بزرگ انقلاب ما، احياى هويت اسلامى در ملتهاى مسلمان بود.»(بيانات در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره)14/03/1374) و جریان بیداریاسلامی مدیون انقلاب است: «امروز"بيدارى اسلامى" در كشورهاى گوناگون و بيدارى روح معنويت در سرتاسر جهان، مرهون انقلاب اسلامى است.»(همان جا)
این تأثیر به حدی بوده که میتواند به تشکیل نظام سیاسی منجر شود و از سطح نهضت خارج گردد: «در بسيارى از كشورهاى ديگر دنيا، به بركت همين احساس هويت و"بيدارى اسلامى" كه اين انقلاب بهوجود آورد، امروز جمعيتهاى اسلامى حضور دارند، قوى اند و براى خودشان آينده دارند. اگر بگذارند، احتمال دارد دولت هم تشكيل دهند.»(بيانات در خطبههاى نماز جمعه20/11/1374) که این تأثیر در بعد استکبارستیزی شدیدتر بوده و سبب خشم استکبار جهانی از این جریان و ایران شده است: «اين جمعيتها، مخالفان و دشمنان اسلام را تهديد مىكنند؛ امريكا را دشمن مىشمارند، دشمنان اسلام را دشمن مى شمارند.»(همان جا)
در واقع "احياى هويت اسلامى" آن کانون اصلی است که به استکبار ضربه زد و توانست کشورهای اسلامی را به واکنش در برابر ظلم مستکبران جهانی، وادارد: «اين موضوع، بيشتر از همه چيز استكبار جهانى را خشمگين مىكند. البته وقتى امريكايي ها، يا همدستانشان، يا شبكهى صهيونيستى خبرگزاريها و روزنامه نگاران دنيا، مىخواهند عليه انقلاب و ملت ايران قلم فرسايى كنند يا حرف بزنند، تهمت هايى را رديف مىكنند و مىگويند: شما ضد حقوق بشريد، حقوق زن را رعايت نمىكنيد، مى خواهيد سلاح اتمى درست كنيد و غيره. اما اينها ظاهرى است؛ بهانه است. باطن قضيه اين نيست. باطن قضيه همين موضوعى است كه عرض كردم. اينها مىگويند شما چرا موجب شدهايد كه در دنيا هرجا مسلمانى هست، احساس هويت كند، بيدار شود، طلبكار شود و از حالت بره اى مطيع و رام و زيركارد بيرون آيد؟ انقلاب اسلامى چنين تحول عظيمى را در شخصيت و روح و وجود مسلمانان در همه ى عالم بهوجود آورده است و بايد هم بهوجود بياورد و اين را هم خبر داريم كه آنها از اين موضوع بهشدت عصبانى اند.»(همان جا)